همه من را با ترامپ می‌شناسند!


همه من را با ترامپ میشناسند!

گفت‌وگو با شهرام شیرزادی کاریکاتوریست

سارا بهمنی

آقای شهرام شیرزادی گل! مهربان، خوش برخورد و متواضع. بله! تمام این ویژگی‌ها را من در یک برخورد کوتاه تلفنی با آقای شیرزادی به دست آوردم؛ چون خیلی راجع به اخلاق‌شان کنجکاو شدم. به یکی از دوستانم که همکار ایشان است زنگ زدم و گفتم واقعاً آقای شیرزادی این‌قدر آقاست؟ که دوستم هم تأیید کرد و دقایقی درباره‌ی به شدت آقا بودن جناب شیرزادی صحبت کردیم.

آقای شیرزادی، هم اخلاق‌های خوب زیاد دارند و هم در کارهای زیادی فعال هستند. کارگردان انیمیشن، گرافیک، کاریکاتور و...

شهرام شیرزادی، در سال 1351 در تهران متولد شد. او فارغ‌التحصیل کارشناسی کارگردانی سینما و کارشناس گرافیک انیمیشن و استوری بُرد است. شیرزادی کاریکاتور را از سال 1372 زیر نظر مرحوم اسفندیار احمدیه، کاظم لاهیجی، احمد عربانی، بهمن عبدی و پدرام حکیم‌زاده شروع کرد. او علاوه بر تهیه‌کنندگی و کارگردانی انیمیشن در شبکه‌ی پویا، کاریکاتوریست و عضو انجمن فیلم‌سازان انیمیشن هم هست. شیرزادی سابقه‌ی ساخت چندین فیلم کوتاه و بلند و سریال را دارد.

گفت‌وگوی ما را بخوانید و لطفاً همه‌ی حواس‌تان پیش ما باشد.

اولین کارتونی که کار کردید چه بود؟ یادتان هست؟

کلاس دوم دبستان بودم، معلم‌مان دیکته می‌گفت، من در دفتر مشقم کاریکاتور خیلی ساده‌ای از او کشیدم. وقتی کارم را دید، ورقه‌ام را گرفت، پاره کرد و یک سیلی محکم نیز به صورتم زد. این برایم دردسر شده بود؛ اما کمی بعد متوجه شد که این کاریکاتور را برای روز معلم کشیده بودم و کلی معذرت‌خواهی کرد. این یک خاطره بود. در هشت سالگی دوربینی قدیمی در داخل صندوقچه‌ی‌مان داشتیم که کار نمی‌کرد؛ اما برمی‌داشتم و با دوستانم در کوچه با فیگورهای مختلف عکس می‌گرفتیم. دوستانم به من گفتند که عکس‌ها کی حاضر می‌شود؟! با خودم فکر کردم حالا که دوربینم کار نمی‌کند، شخصیت دوستانم را به جای حلقه فیلم، روی ورق با مداد بکشم و این کار را کردم. کارها در سطحی ساده بود و تحویل‌شان می‌دادم. دوستانم نیز ذوق می‌کردند و با خوش‌حالی کارها را می‌گرفتند.

ایدهها چه‌طور به ذهن‌تان میرسند؟

بستگی به سوژه دارد. گاهی ایده، فوری به ذهنم می‌رسد و سریع کاریکاتور را هم می‌کشم. در کل، هم ایده‌ی خوب لازمه‌ی کار است و هم اجرای قوی آن. ممکن است ایده قوی باشد؛ اما برای اجرا مناسب نباشد.

عشق‌تان از بین گرافیک، کاریکاتور و انیمیشن کدام است؟

وقتی که در هنرستان رشته‌ی گرافیک بودم با کاریکاتور و انیمیشن آشنایی نداشتم و خیلی تلاش کردم که از استادهای درجه یک چیزی یاد بگیرم. بعد، اولین بار که در سال ۱۳۷۲ وارد صدا و سیما شدم نزد استاد اسفندیار احمدیه که به رحمت خدا رفتند، (روح‌شان شاد) آموزش دیدم و از من امتحان گرفتند و قبول شدم. باورم نمی‌شد در صدا و سیما استخدام بشوم. همین شد که من عاشق انیمیشن شدم.

کتابهایی را برای خواندن به ما پیشنهاد میکنید؟

پیشنهاد من کتاب‌های «هری پاتر» نوشته‌ی جی. کی. رولینگ است. این کتاب در ژانر فانتزی و خیال پردازانه نوشته شده است.

هری پاتر جادوگر نوجوانی است که به همراه دوستانش در مدرسه‌ی علوم و فنون جادوگری هارگواتز درس می‌خواند. بخش اصلی داستان‌های هری پاتر مربوط به شکست دادن جادوگر سیاه و غلبه بر اوست که هدفش از بین بردن افراد غیر جادوگر است.

بهترین کاریکاتوریستهای ایرانی را نام میبرید؟

برای همه‌ی کاریکاتوریست‌های ایران احترام قائلم و از کارهای‌شان لذت می‌برم. خدا را شکر در ایران دوستان کاریکاتوریستی داریم که هم از لحاظ اخلاقی خوب هستند و هم کارهای زیبایی از آن‌ها می‌بینیم؛ اما کاریکاتوریستی که خیلی خیلی دوستش دارم «مسعود شجاعی‌طباطبائی» است که هم خوش‌اخلاق‌ترین است و هم کارهای خوب‌شان را می‌پسندم.

آیا همه میتوانند خوب کاریکاتور بکشند؟

بله، تمرین فراوان کلید تبدیل شدن به یک کاریکاتوریست حرفه‌ای است.

افرادی که در حال آموختن هنر کاریکاتور هستند باید پیوسته تمرین کنند. گاهی هنگامی که موضوعی را برای کشیدن کاریکاتور انتخاب می‌کنید، لازم است چندین طرح مختلف از آن بکشید. با تمرین زیاد و گذر زمان سبک شخصی شما پرورش داده می‌شود. وقتی که تبدیل به یک کاریکاتوریست حرفه‌ای شدید و طرح‌های شما در روزنامه‌ها و مجلات چاپ شد، مخاطبان، شما را از روی سبک کارهای‌تان خواهند شناخت.

به یاد ماندنی‌ترین خاطره‌ی کاری‌تان چه بوده است؟

برای انتخاب آثارم در جشنواره‌ی جهانی انیمیشن به کشور هندوستان رفته بودم. یک روز از یک دختربچه‌ی هندی پنج ساله خواستم که اجازه دهد کاریکاتور چهره‌اش را بکشم. وقتی کارم تمام شد کاریکاتوری را که کشیده بودم، هدیه دادم. فکر می‌کردم خوش‌حال می‌شود، ولی شروع به گریه کرد و رفت پیش مادرش شکایت کرد. برگشتم دیدم مادرش به اندازه‌ی وزنه‌بردار هیکل دارد و با خشونت به سمتم می‌آید... سریع فرار کردم...

وقتی هیچ ایده‌‌ای به ذهن‌تان نمیآید چه‌کار میکنید؟

به خبرهایی که در روزنامه می‌خوانم یا در تلویزیون می‌شنوم و می‌بینم فکر می‌کنم، یا این‌که از سفارش‌دهنده، که سوژه را به دست من می‌رساند، ایده می‌گیرم و درباره‌اش فکر می‌کنم و در خصوص آن مشورت هم می‌کنم. خیلی وقت‌ها در خواب ایده می‌گیرم و گاهی هم با مشاهده‌ی حوادث شاد و خنده‌دار و یا غمگین در خیابان، فروشگاه، محل کار و یا هر کجایی که هستم. به خاطر همین، در اغلب کاریکاتورهایم یک یا چند نفر حضور دارند.

کدام شخصیتی که تا به حال کشیدهاید خیلی معروف شده است؟

شخصیت کاریکاتوری که کشیدم رئیس‌جمهور آمریکا (ترامپ) در جشنواره‌ی بین‌المللی ترامپیسم بود که رتبه‌ی برتر را به دست آورد و کل دنیا کارم را دیدند و همه انگار مرا با این کار می‌شناسند.

لطفاً ما را به دنیای رنگها ببرید، آن‌جا چه خبر است؟

کار ما خیلی با رنگ سروکار دارد. من از چهار رنگ ویژه استفاده می‌کنم. سبز، نارنجی، قرمز و زرد. واقعاً این چهار رنگ انرژی بسیاری به من می‌دهند.

***

گفت‌وگوی من و جناب شیرزادی به پایان رسید. فکر می‌کنم صدای پر انرژی و مهربان‌شان همیشه در ذهنم باقی بماند. ممنون آقای شیرزادی.

CAPTCHA Image