بوی گل- بهار


بهار

دادیار حامدی

لاله‌ها مثل آیه‌ها هستند

باز هم دشت‌ها چراغانی‌ست

آیه‌ها را ببین و باور کن

این خودش شکلی از مسلمانی‌ست

 

غصه و بغض مثل برف بهار

در دلم آب می‌شوند آرام

ننه‌سرما! خدا نگه‌دارت...

ای بهار عزیز! سلام... سلام

 

دوره‌ی سردی و سکوت گذشت

نوبت نغمه‌های بلبل شد

آسمان گریه کرد، از شادی

غنچه خندید، نام او گل شد

 

بگذر از دردها شبیه نسیم

موقع سر زدن به غم‌ها نیست

همه جا آیه‌های حق پیداست

هیچ‌کس در بهار تنها نیست

 

بوی گل

علیرضا حکمتی

کم کم از راه دور می‌آید

می‌خورد لحظه‌ها به هم پیوند

می‌شود روی ساعت گل‌ها

سال تحویل خنده و لبخند

 

طرح زیبای خنده و شادی

روی دل‌ها قرار می‌گیرد

باغ‌ها، چشمه‌ها، درختان را

حس خوب بهار می‌گیرد

 

بوی گل، بوی تازگی... حتی

می‌رود توی تنگ ماهی‌ها

با حلول بهار رنگارنگ

می‌شود چهره‌ی جهان زیبا

 

خستگی‌ها هر آن‌چه با من بود

شسته شد در ترنم باران

باز هم شعر تازه خواهم گفت

از بهار و پرنده و گلدان...

CAPTCHA Image