یادداشت‌های یک کتاب‌دارِ کتاب قورت داده

10.22081/hk.2019.70148

یادداشت‌های یک کتاب‌دارِ کتاب قورت داده

کلیدواژه‌ها


یادداشت‌های یک کتاب‌دارِ کتاب قورت داده

محمدحسین بهرامی کشکولی

* نگاه کردن به چشم بعضی‌ها نوعی کتاب خواندن است.

* کتاب‌خوان‌ترین عضو کتاب‌خانه‌ی ما، زیر بارش کلمه‌های بی‌چتر قدم می‌زد.

* در یکی از دنیاهای پایین دستی، اول کتابت را  می‌زنند توی سرت، بعد ازت می‌پرسند چی می‌خواندی.

* آن‌قدر متواضع بود که اسمش در پاورقی کتاب‌ها می‌آمد.

* گاهی وقت‌ها آدم‌ها، کتاب‌ها را می‌نویسند. گاهی وقت‌ها کتاب‌ها، آدم‌ها را می‌نویسند.

* در وصف حال خودم نوشته‌ام «ورق ورق شدگی در راه ترویج مطالعه.»

* کتاب‌خوانی به شرط نمره: غلط. کتاب‌خوانی به شرط جایزه: غلط. کتاب‌خوانی به شرط چاقو: غلط. کتاب‌خوانی به شرط دانایی: درست.

* وقت من آن‌قدر زیاد نیست که به همه چیز فکر کنم، ترجیح می‌دهم نویسندگان فکر کنند و من عمل کنم.

* جلد کتابم پاره شد، علم چِکّه می‌کرد.

CAPTCHA Image