لباس‌های «برند»

10.22081/hk.2019.67940

لباس‌های «برند»


لباس‌های «برند»

احمد اکبرپور

بابا می‌گوید: «تو می‌دانستی یک حرف مهم این کلمه جا افتاده است؟» می‌گویم: «نه بابایی.» می‌گوید: «خب تو فقط گوش بده تا بگویم.»

او اعتقاد دارد که حرف «و» جا افتاده است. در اصل یعنی «بروند» و با این قیمت‌های بالا گورشان را گم کنند. من خیلی زود فهمیدم که «برند»، یعنی «بروند» و از جلوی چشم‌های‌مان گم‌وگور شوند. گفت: «آفرین! حالا برویم برایت شلوار بخرم.»

او وقتی از مقابل پاساژها هم رد می‌شدیم چشم‌هایم را با دست‌هایش می‌گرفت تا این بروندها را نبینم. رفتیم و رفتیم تا حومه‌های شهر و به بساطی‌ها و دست‌فروش‌ها رسیدیم. گفت: «ما نباید پول توی شکم آن بروندهای گنده بریزیم، بلکه باید از این بساطی‌ها حمایت کنیم.» و بعد دوتا شلوار به قیمت بیست هزار تومان برایم خرید که به خاطر آن خرید، یک شلوار هم برای خودش به عنوان جایزه دادند. بابا گفت: «بگو "اشانتیون"» من چند بار تکرار کردم تا بابا پسندید. بابای من عاشق تولیدات ملی است. اگر همه مثل بابای من خرید کنند، همه‌ی بروندها می‌روند و اشانتیون به همه می‌رسد.

CAPTCHA Image