قسمت نهم
عدالت عابدینی
نقش کوهها در حفظ فرهنگ بختیاریها
موقعیت خاص جغرافیایی و کوههای سر به فلک کشیدهی خطهی بختیاری، همیشه سدی در برابر یورش اقوام ویرانگر یونان، عرب و مغول بوده؛ از اینرو، زبان، عادتها و باورهای آنان تا حدودی بکر و دست نخورده باقی مانده است. گویش بختیاری به خاطر آمیزش کمتر با زبانهای بیگانه به گونهای ناب به ما رسیده و بسیاری از واژگان فارسی اصیل در بین بختیاریها هنوز هم معمول است.
گردنهی شاه منصوری
اکنون من در میان همین کوهها؛ یعنی سلسله کوههای زردکوه بختیاری در حال رکابزدن هستم. برف، سطح زمین را کامل سفیدپوش کرده است. پیچوخم جاده مرا به سمت گردنهی «شاه منصوری» هدایت میکند. گردنهای که بالا رفتنش آنچنان ساده نیست؛ اما من هم عجلهای ندارم، دوست ندارم این صحنههای بدیع و شگفتانگیز با برفهای انباشته روی دامنهی کوهها را زود طی کنم.
مسیر سمت راست را پیش میگیرم. تابلوی شهر صمصامی را میبینم.
شهر صمصامی
شهر صمصامی در فاصلهی 107 کیلومتری شهرستان شهرکرد واقع شده است. واقع شدن در میانهی کوههای بلند، آب و هوای کوهستانی را برای این شهرستان به ارمغان آورده است. دمای آن در زمستان به 25 درجه زیر صفر هم میرسد.
این شهر کوچک که به واقع میتوان گفت در میانهی خطوط مواصلاتی استان چهارمحال و خوزستان واقع شده است، فقط 320 خانوار دارد.
چشمههای مهم آن «کوفی» و «دژداران» هستند که از زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرند. کوههای «میلی» و «روغنی» از کوههای مهم آن هستند. «کشک»، «قارا» و «روغن حیوانی» مهمترین سوغاتیهای این شهرستان را تشکیل میدهند.
دیدار با شهردار
به سمت ساختمان شهرداری میروم. پس از لحظاتی آقای طهماسبی، شهردار صمصامی را میبینم. متوجه میشوم تازه از سفر خوزستان آمده و خسته است. با این حال میگوید: «ترتیبی میدهم تا یک نفر دیدنیهای شهر را نشانتان دهد و شب هم همینجا مهمان خودم هستی.»
تا کار هماهنگی را انجام دهد، با او همصحبت میشوم. اینبار میگوید: «با خودم به گشت و گذار در داخل و اطراف شهر میرویم.» با وجود خستگیای که دارد، این کارش برایم تحسین برانگیز است، هر چند که خودمم راضی به این زحمت در این موقعیت نیستم.
گشتوگذار در شهر صمصامی
ابتدا به سمت رودخانهای میرویم که از داخل شهر عبور میکند.
سمت شرق شهر، روستاهایی را میشود مشاهده کرد؛ اما سمت غرب گردنهای کوهستانی است. به سمت سرچشمهی رودخانه حرکت میکنیم که در میان تنگهای واقع شده است. نام منطقه دوروزنآباد است (که بر گرفته از «دوباره از نو آب آمدن» است و از بهمن ماه تا اواخر بهار آب از چشمههای آن بیرون میآید). آبشار زیبایی را در مسیر میبینم. به علت وجود آب، پرورش ماهیهای مرغوب هم در این منطقه رونق دارد. اینجا در فصل تابستان خوش آبوهواست و مسافران زیادی به این منطقه میآیند.
بردگوری
از جاهایی توصیفش را شنیدم؛ اما به علت برفگیر بودن و صعبالعبوری جاده نتوانستیم از آن بازدید کنیم، منطقهی «بردگوری» بود. بردِگوریها قدیمیترین آثار سنگی چهارمحالوبختیاری هستند که به دورهی ماد تا پایان دورهی ساسانیان تعلق دارند. در دین زرتشت به علت اعتقاد به مقدس بودن خاک، از دفن کردن اجساد خودداری میکردند و آنها را در محفظههایی از سنگ که «استخوان دان» نامیده میشود و در اصطلاح بختیاری به آنها بردِگوری (سنگگبری) گفته میشود، قرار میدادند.
بردگوریها و یا استخوان دان در دل صخرهها و یا سنگهای عظیم به طول سهونیممتر، عرض دومتر و ارتفاع یکمتر و بیست سانتیمتر ساخته میشد. دریچههایی مربع شکل با درِ سنگی در بالای این بردگوریها ساخته شده است که برای تدفین انسان در آن استفاده میشد.
ارسال نظر در مورد این مقاله