دعوت

10.22081/hk.2019.67403

دعوت


 

سعادت‌سادات جوهری

درهای سبز رحمتت را می‌گشایی، دعوتم می‌کنی، چه‌قدر خوش‌بختم!

چه‌قدر خوش‌بختم که مهمان ویژه‌ی سفره‌ی پر برکت تو می‌شوم! چه رایحه‌ی دل‌انگیزی! همین رایحه را می‌گویم که فقط وقتی من را در آغوش مهربانانه‌ات می‌گیری احساس می‌شود! همین رایحه‌ای که طعمِ خنکی ریحان و مزه‌ی شیرین خرمای سفره‌ی بی‌بی‌جان می‌دهد. همین رایحه....

راستش دلم می‌خواهد مهمان محبوب تو باشم. آن‌قدر محبوب که این رایحه‌ی خوش آسمانی همواره و هر روز و هر شبِ سال همراهم باشد.

درهای سبز رحمتت را می‌گشایی!

حضرت محمدj:

«درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.»

***

نفس عمیقی می‌کشم. کتاب سراسر نور و آرامش را باز می‌کنم. چه حس خوشایندی! این‌که همین‌جا، همین‌حالا، تو در کنار منی! این‌که من برای تو و با تو حرف می‌زنم. این‌که از نور می‌خوانم و تو می‌خواهی من هم نور شوم.

قرآن... این کتابِ کلام‌هایِ زیبای خداوند را دوست دارم! بیش‌تر از همیشه! و حالا نفس عمیقی می‌کشم...

امام رضاm:

«هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر تمام قرآن را بخواند.»

***

دل‌تنگت که باشم، بیش‌تر از همیشه نعمت‌هایت را به من می‌بخشی.

دوستم داری، دوستت دارم! نگاهم می‌کنی، نگاهت می‌کنم!

دردی باشد، درمان می‌کنی! عیبی باشد، پنهان می‌کنی!

و من تو را هر لحظه با تمام خوبی‌هایت احساس می‌کنم.

«آن‌گاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد، به یادِ من باش که همیشه به یاد توام.» سوره‌ی بقره، آیه‌ی 152

***

این روزها، عاشقانه صدایت می‌کنم:

یا رحمان و یا رحیم! یا مؤمن و یا عزیز! یا توّاب و یا رئوف! یا نور و یا صبور! یا ظاهر و یا باطن! یا حی و یا قیوم! یا اول و یا آخر...

زمان کم می‌آورم برای یادآوری نام‌ها و شمردن زیبایی‌هایت...

اما خوب می‌دانم لحن خالصانه‌ام، قلبم را باصفا و اندیشه‌ام را زلال‌تر می‌کند و من با قلب پاکم، مهربانی و صداقت را تکرار و انسانیّت را تمرین می‌کنم.

یا قادر و یا ماجد! کمک کن تا خودم را بهتر بشناسم، نیکو سخن بگویم، نیک رفتار کنم و نیک‌اندیش باشم...

این روزها عاشقانه صدایت می‌کنم.

حضرت محمدj: «ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است.»

***

دلم می‌خواهد همیشه بهار باشد...

به نظرم نسیمِ این شب‌ها نرم و سبک‌اند. من را تا آسمان می‌بَرند. دلم می‌خواهد آرزوهایم را به حلقه‌های سفید ستاره‌ها بیاویزم. اصلاً دلم می‌خواهد از آسمان این شب‌ها یک سبد ستاره‌ی آرامش بچینم. دلم می‌خواهد چشم‌هایم را ببندم و روی هلال ماه تاب بخورم. از آن بالا با درخت‌ها، چشمه‌ها و گنجشک‌های بیدار که با جیک جیک‌شان خدا را صدا می‌کنند، هم‌صدا شوم.

انگار تکرار این شب‌ها مزه‌ی اجابت دعا را می‌دهند. انگار خورشید و ماه و ستاره در آسمان رنگ و بوی بهار گرفته‌اند...

راستش

دلم می‌خواهد همیشه بهار باشد.

امام محمدباقرm:

«هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»

CAPTCHA Image