نقاشی بهار
سمیه تورجی
میرسد از راه دور
ساده و شیک و تمیز
باز استاد هنر
مینشیند پشت میز
زود حاضر میشوند
در کلاسش، رنگها
چشمه قل قل میکند
توی گوش سنگها
چکه چکه آسمان
میشود همراه او
بومها صف میکشند
در نمایشگاه او
میچکد ماهی گلی
توی حوض کاشیاش
رونمایی میشود
سال نو، نقاشیاش.
*****
برگ سبز
محبوبه صمصامشریعت
کوچه کوچه گذشتهای، حالا
آمدی ای بهار زیباروی!
با صدای قشنگ بارانت
مژدهها میدهی به چشمه و جوی
میکشی دست مهربانت را
بر چمنها که بیتو دلگیرند
غنچههایی که یخ زده بودند
از تو جانی دوباره میگیرند
پر شکوفه، پر از طراوت شد
شاخههای درخت خشکیده
تا تو هستی، دلش به تو گرم است
برگ سبزی که تازه روییده
ارسال نظر در مورد این مقاله