پاییز زیبایم

10.22081/hk.2018.66566

پاییز زیبایم


 

کیمیا کاظمی

شروعت با مهر است که مهر و محبت در زندگی را به ارمغان می‌آورد. شروع مدرسه... یک شروع تازه...

شنیدن صدای باران که آرام آرام خود را روی شیشه، چتر و برگ درختان می‌کوبد تا بتواند خودش را به تو نشان دهد. چه‌قدر زیباست هنر رنگ زدن تو، مخصوصاً برای درختان. ای کاش می‌گفتی پیش چه کسی هنرت را آموختی؟ رنگ‌های تر و تازه‌ات را کدام مغازه می‌فروشد؟ شاید هنر نقاشیت را فرشته‌ها به تو آموخته‌اند و رنگ‌هایت را مغازه‌ی دل می‌فروشد.

ساعت و زمان‌بندی خوبی هم داری، سر وقت، بعد از تابستان می‌آیی و ما را بی‌فصل نمی‌کنی. سر وقت هم آرام می‌روی تا صدای رفتنت ما را اذیت نکند؛ و اگر دل ما هوس زمستان کرد حسرت نداشته باشیم. نشانه‌های آمدنت را بارها دیده‌ام. برگ‌ها آرام آرام لباس پاییزی خود را به تن می‌کنند. بعد، تو آن‌ها را قلقلک می‌دهی و با آن‌ها شوخی می‌کنی تا دست‌شان را رها کرده و فرود دل‌نشین و چرخشی را به تصویر بکشند. تصورش هم دل‌نشین است که تو در کوچه‌ی قدیمی جا خوش کنی، باد را بفرستی تا آرام در کوچه بخندد، بعد خودت برگ‌ها را نوازش کنی تا پرواز را احساس کنند. بعد آرام در گوش درخت لالایی می‌خوانی تا خواب بهاری که دوستش دارد را ببیند.

آن‌گاه ما می‌آییم در آن کوچه. کوچه‌ی دل‌نشینی همراه با آوای تو. حال فقط لذت‌بخش است که موهایت را باز کنی و روی برگ‌ها بدوی. باد آرام می‌خندد و صدای خش‌خش برگ مانند لالایی آرامش می‌دهد. آن‌گاه است که حس واقعی خوش‌بختی در تمام ذهن و روانت پر می‌کشد و دلت می‌خواهد خود را روی کپه برگ‌ها بیندازی و به آسمان ابری نگاه کنی. آه، پاییز من! می‌دانم که نمی‌توانم تو را به خوبی وصف کنم، ولی صدای آواز تو را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. دوستت دارم!

CAPTCHA Image