جشن قورباغهها
محسن اعلا
زیر نور مهربان ماه
در میان کشتزار
یا کنار جویبار
با صدای قورقور
جشن قورباغهها چه دیدنیست!
باورم نمیشود که قورباغهها
مرا به جشن خود صدا کنند.
غصههای این دل شکسته را
با صدای سبز خود دوا کنند.
*****
جنگ
مریم کوچکی
جنگ...
جنگ...
جنگ...
سرنوشت جنگ تغییر کرد
وقتی فرمانده دید
دختر خردسالِ آن سوی مرز را.
*****
قطار رودها
زهرا داوری
خدا با دست خود ساخت
قطار رودها را
به هر آتشفشان بست
طناب دودها را
النگوی شکوفه
به دست شاخهها کرد
برای دشت و صحرا
چراغ لاله آورد
دو تکه آسمان بست
به بال هر پرنده
به ما بخشید آن وقت
امید و عشق و خنده
زمین و آسمان را
پر از دلبستگی کرد
تمام کارها را
بدون خستگی کرد
ارسال نظر در مورد این مقاله