)
مادر
زینب خورشیدی – خوزستان - مسجدسلیمان
برای مهر بانوی کوچک
سرپل‌ذهاب کودکی‌ست
با تکانه‌های یک شب، در خواب
زیر آوارهای اندوه
گیس‌هایش نشان مادری گرفت
برای خواهر کوچک‌ترش
سرپل‌ذهاب
مادری‌ست، دلداده‌ی فرزند
چشمانش خاک گرفته‌ی غم
زیر سنگ‌ریزه‌های تب
سرپل‌ذهاب
مردانی‌ست نشسته در منتهای درد
سرپل‌ذهاب، هر کسی‌ست
داغدار عزیزان
رفته زیر آوارهای مرگ
سرپل‌ذهاب
سرپل‌ذهاب
*****
ملکه
فاطمه عزیزخانی- قم
مادر با
دست‌های خسته
کوک زده
دوخته
چشم‌های پف کرده
دویده در میان
تور، روبان و مروارید
تاجی برای تولدم
مادرم
ملکه‌ی جهان هست
****
انار
ابوالفضل راد- قم
دلش صدها
مروارید
گوهرهای سرخ
می‌گویند قصه‌ها
شیرین و ترش
زندگی را
می‌چِشَم
زندگی را
از شاخه‌ی درخت مادربزرگ
کاش من هم
یک انار بودم
)
ارسال نظر در مورد این مقاله