دوستی که سنش از من بیش‌تر است

10.22081/hk.2018.66192

دوستی که سنش از من بیش‌تر است


دوستی که سنش از من بیش‌تر است

علی آرمین

سلام آقای مشاور

من چهارده سال دارم. کلاس نهم هستم و درسم خوب است. چند وقت پیش در باشگاه با یک پسر جوان دوست شده‌ام. او پسر خوب و خیلی مهربان است و مرا خیلی دوست دارد. او 24 سالش است و زن و بچه دارد؛ اما پدر و مادرم خیلی مخالف هستند و الآن مدتی است که اجازه نمی‌دهند من به باشگاه بروم. می‌گویند سن او به تو نمی‌خورد؛ اما او آدم خوبی است و خیلی دوست دارد که ما با هم دوست باشیم. من هم او را دوست دارم و می‌دانم که آدم بدی نیست. او خیلی مهربان و باادب است. به نظر شما چه‌طور می‌توانم پدر و مادرم را راضی کنم که جلوی دوستی او و من را نگیرند؟

علی- ب از شیراز

سلام علی‌آقا، این‌که سؤالت را در میان گذاشته‌ای، نشان‌دهنده‌ی این است که پسر با ارزشی هستی و دوست داری آن‌چه درست است را انجام دهی.

برای پاسخ به سؤالت ابتدا بگذار یک داستان برایت تعریف کنم. روزی روباهی با لک‌لکی رفیق شد. لک‌لک برای مهمانی رفت خانه‌ی روباه. روباه در بشقاب غذا می‌‌خورد. برای لک‌لک هم بشقابی گذاشت. لک‌لک بیچاره هر چه نوکش را به بشقاب می‌زد نمی‌توانست چیزی بخورد و با گرسنگی به خانه برگشت. فردای آن روز روباه را دعوت کرد و برای خودش و روباه در کوزه غذا ریخت. خودش به راحتی نوکش را وارد کوزه می‌کرد و می‌خورد. روباه بیچاره هر کاری کرد نتوانست. کوزه را بالا آورد که آن را وارونه کند و بخورد که پوزه‌اش داخل کوزه گیر کرد و حسابی حالش گرفته شد.

علی‌جان، هر چه سنّ دو نفر، به هم نزدیک‌تر باشد، این دو بیش‌تر به هم شباهت دارند و هر چه اختلاف سنّی‌شان بیش‌تر باشد، تفاوت‌های‌شان هم بیش‌تر می‌شود. انسان در هر مرحله‌ای و هر سنّی نیازهایی دارد و فکرها و خواسته‌هایی. یک بچه‌ی سه‌ساله هیچ وقت نمی‌تواند یک بچه‌ی هفت ساله را درک کند. یک شخص ده ساله هم نمی‌تواند بچه‌ای هفت ساله را بفهمد. اختلاف سنی خیلی مهم است. اگر اختلاف سنی را رعایت نکنیم و بگوییم ما کاری به سن هم‌دیگر نداریم و هر دو آدم‌های خوبی هستیم و می‌خواهیم با هم رفیق باشیم که نمی‌شود. اگر این حرف را بزنیم جریان لک‌لک و روباه برای‌مان پیش می‌آید. به هر حال شما و هم‌سالان‌تان که چهارده‌ساله هستید، یک دنیا دارید و بچه‌ی هفت‌ساله یک دنیا و مرد بیست و چند ساله‌ی متأهل هم دنیایی دیگر دارد. دوستی واقعاً مثل یک الاکلنگ است. اگر مثلاً یکی 24 کیلو باشد و یکی 14 کیلو، یکی از کفه‌های الاکلنگ همیشه پایین می‌ماند و دیگری همیشه بالا و هیچ وقت شیرینیِ بازی درک نمی‌شود. بخواهید یا نخواهید شما با هم ده‌سال اختلاف سنی دارید. او یک مرد است و تو یک نوجوان. او دغدغه‌ی سیر کردن شکم زن و بچه و نان درآوردن و قسط و این حرف‌ها را دارد و تو دغدغه‌ی مدرسه و درس و بازی و تفریح و این چیزها را. او فکر تهیه‌ی یک ماشین یا خانه یا سرویس طلا برای همسرش است و تو دغدغه‌ی خرید یک اسکوتر یا دوچرخه یا پلی استیشن و امثال این‌ها را در سر می‌پرورانی. همان‌طور که خواسته‌های‌تان با هم تفاوت دارد، آرزوهای‌تان هم متفاوت است و کار و بارتان هم با هم تناسبی ندارد. تو باید الآن نوجوانی کنی و با دوستان خودت و با هم سن‌وسال‌هایت رفاقت کنی تا مزه‌ی نوجوانی را بچشی. دو شاخه‌ی تلفن را اگر اشتباهی به پریز برق وصل کنی چه اتفاقی می‌افتد؟ تلفن می‌سوزد. می‌دانی چرا؟ همان‌طور که می‌دانی دلیلش این است که برق شهری 220 ولت دارد و تلفن نیازمند ولتاژ خیلی‌خیلی کم‌تری است، آدم‌ها هم این‌طوری هستند علی‌آقا. باید دو نفر که می‌خواهند با هم دوست باشند، ولتاژشان با هم تناسب داشته باشد. از قدیم گفته‌اند: «کبوتر با کبوتر، باز با باز».

اگر بخواهم حرف‌هایم را خلاصه کنم این‌طور می‌گویم که علیِ نوجوان چهارده‌ساله، نه سنّش با مردی 24 ساله تناسب دارد، نه وزنش، نه خواسته‌هایش، نه کارهایش و نه آرزوهایش.

علی‌آقا، تو از همان اول هم نباید با آن آقا دوست می‌شدی. این‌که الآن هم به او علاقه داری و دلت می‌خواهد دوستی‌ات را ادامه دهی، مسئله‌ای عادی است. هر چه باشد، آدم‌ها و مخصوصاً نوجوان‌ها، وقتی مدتی با کسی همراه باشند، به او علاقه‌ پیدا می‌کنند، ولی به نظر من ادامه‌ی این رفاقت به ضرر توست. خیلی هم به ضررت است. «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.» دور دوستی با این مرد را خط بکش. خوبی‌هایش را قبول دارم، ولی برای رفاقت با تو مناسب نیست. پدر و مادرت از بچگی هزاران زحمتت را تحمّل کرده‌اند تا الآن خدا را شکر نوجوانی چهارده ساله شده‌ای. آن‌ها حتماً خیرت را می‌خواهند. دوست و دوستان مناسب و خوب و هم سن و سال خودت را بچسب و با آن‌ها رفاقتت را تقویت کن. هم سن و سال‌هایت هستند که پله‌پله با تو مراحل ترقّی را طی می‌کنند. با هم درس می‌خوانید. با هم بازی می‌کنید. با هم دیپلم می‌گیرید. با هم دانشگاه می‌روید. با هم ازدواج می‌کنید و مراحل زندگی را به زیبایی در کنار هم می‌گذرانید.

امیدوارم تو و همه‌ی نوجوانان هر جا هستید، موفق باشید و همیشه دُرست‌ها را گزینش کنید.

شاد و سربلند باشی، خدا نگه‌دار

CAPTCHA Image