دلخوشی - نشانی - دل شاد - کاش ... - هم نشین زاغ!

10.22081/hk.2018.66183

دلخوشی - نشانی - دل شاد - کاش ... - هم نشین زاغ!


دلخوشی

راضیه احمدی

1

دلخوشی

درخت خشک پیاده‌رو

و کاغذی روی سینه‌اش:

«سیب تازه رسید»

2

فروردین

اردیبهشت

خرداد

تمام شد انتظار تلخ شب‌های بیداری

و من جوانه خواهم زد روی شانه‌های تابستان

3

با نگاه آفتاب

چشم غنچه رو به آسمان شکفت

پشت پنجره جوانه زد

بهار شد

4

نشسته‌اند روی شانه‌ی درخت سبز

شکوفه‌های سرخ

آن‌طرف جوانه زدند

پلاستیک‌های سفید و زرد

****

 

هم‌نشین زاغ!

نوشین نوری

از قفس بیرون پرید

مرغ عشقی ناگهان

رفت بیرون از اتاق

با شتاب و پر زنان

 

خسته بود از زندگی

پشت دیوار قفس

رفت تا آن‌سوی شهر

پر زنان و یک نفس

 

انتهای شهر رفت

داخل یک خانه‌باغ

جای زیبایی که بود

پاتوق صدها کلاغ

 *****

 

کاش.....

اسماعیل اله‌دادی

دسته‌ی پرنده‌ها

سرخوش و رها

از فراز کوه‌ها گذشت

سمت کوچ‌شان

سوی دشت‌هایی از شمال بود.

قله‌ای خیره شد

به امتداد اوج‌شان

آهی از ته دلش کشید و گفت:

کاش روی شانه‌ام دوبال بود

*****

 

نشانی

سمیه قبادی

از پرنده‌ها نشانیِ مرا نپرس

از درخت‌ها

از جوانه‌ای که لای تخته‌سنگ‌ها

قد کشیده است

من تمامِ شهر را

با تو هم‌قدم شدم

من چه‌قدر

شعر تازه با تو گفته‌ام

از پرنده‌ها، درخت‌ها، جوانه‌ها و تخته‌سنگ‌ها

از تو دور نیستم

من، توأم

من خودِ خودِ خودِ توأم

*****

 

دل شاد

محسن اعلا

مثل دل چشمه‌ها

صاف بود

آبی و شفاف بود

آسمان.

آفتاب،

می‌گذشت

از پل رنگین‌کمان

با شتاب.

باز دل شاد من امروز هم

تند و تیز

پر کشید.

رفت و به هر گوشه‌ی این آسمان

سر کشید.

CAPTCHA Image