کوه و کوله
سعیده موسویزاده
شیب تند صخره و نفسنفس زدن
روی سنگها خزیدن و خراش دست
ناامیدی و شکست را دوباره پس زدن
لذت عبور
گرچه راه، سخت و قله دور...
لذت گذشتن از نمیتوانم و نمیشود
بیهراس میرود...
عهد کرده با خودش
مثل کوه باش
لحظههای ناب را رقم بزن
سینهخیز
پا به پای سنگها و بوتهها، بدون پا قدم بزن
****
فاخته
کمال شفیعی
قاصدکی پرزنان
روی نسیمی دوان
رفت و به باغی رسید
از لب هر غنچهای
رایحهای تازه چید
روی سر برگها
ابر بهار آمد و
دست نوازش کشید
باغ پر از خنده شد
رود سرودی سرود
فاخته خواننده شد
*****
چادر بهار
سمیه قبادی
مزرعه
قلب یاکریم بود
توی ذهن باغچه
خندهی نسیم بود
آسمان
پرده را که زد کنار
صد شکوفه جان گرفت
روی چادر بهار
غنچهای
عاشق نسیم شد
آسمان
وقف یاکریم شد
*****
بوسههای آب
نرگس میرفیضی
آب بوسه میزند
بر سر جوانهها
عشق را دوانده است
در وجود دانهها
نقشهها کشیده است
روی سنگهای سخت
قصه خوانده، سبزِسبز
توی گوش هر درخت
قطرهقطره موجموج
از زبان نهرها
آب میرسد به ما
در تمام شهرها
ارسال نظر در مورد این مقاله