چرا بعضی حیوانات خواب زمستانی دارند؟

10.22081/hk.2018.65996

چرا بعضی حیوانات خواب زمستانی دارند؟


یک بررسی علمی

هاجر زمانی

از بچگی این سؤال قلنبه شده بود گوشه‌ی دلم... چرا بعضی حیوانات و حتی حشرات زمستان که می‌شود، می‌روند می‌خوابند؟ آیا فقط سرمای هوا باعث این موضوع می‌شود یا رازهای پنهان دیگری نیز وجود دارد؟

راستش را بخواهید محققان و دانشمندان خیلی حرف می‌زنند! گاهی آن‌قدر حرف می‌زنند که بدتر آدم سر از حرف‌های‌شان در نمی‌آورد. گاهی هم زبانم لال حرف‌شان دوتاست؛ یعنی یکی، یک حرف می‌زند، دیگری آن را نقض می‌کند... در همین راستا دیدم که سروکله زدن با محققان فایده‌ی چندانی ندارد. برای همین بلند شدم و رفتم پیش حیوانات مختلف و شخصاً از آن‌ها در مورد این موضوع سؤال کردم. از آن‌جا که چاق سلامتی طول می‌کشید، فقط جواب‌های‌شان را آوردم تا الکی معطل نشوید و خودتان جواب‌شان را بخوانید تا متوجه شوید خواب زمستانی چندتا لالایی دارد!

عقرب: «آخر این هم پرسیدن دارد؟ همان فصل‌های گرم سال که بیرون می‌آیم چه‌قدر احترامم را نگه می‌دارید که زمستانش باشد! بهتر است چند ماهی بروم توی غار تنهایی‌ام تا از نظر روحی رِفرش (تازه) شوم!»

مورچه: «راستش ما مورچه‌ها آن‌قدر کاری هستیم که زمستان هم کار کنیم، ولی هر روز می‌رفتیم بیرون و با دست و پا و سر شکسته می‌آمدیم. بدتر از همه، انواع آنفولانزا از مرغی و خوکی گرفته تا گاوی و... را می‌گرفتیم! این شد که سختی بی‌کاری را به جان خریدیم و خانه‌نشین شدیم.»

من: «به خاطر برف و یخ زدگی و سرما و این چیزها لابد؟»

مورچه: «نه جانم! نه! به خاطر فاجعه‌ی زیست‌محیطی و البته تربیتی به نام رها کردن آب بینی در گوشه و کنار خیابان و دل طبیعت... آب بینی‌ها کثیف و پر از بیماری هستند و امنیت جانی ما مورچه‌ها را به خطر می‌اندازند!»

خرس: «اولاً که، با من فاصله‌ی قانونی را حفظ کن؛ وگرنه جیغ می‌کشم. دوماً که، چه رویی دارید شما! شش ماه سال توی خانه‌ی خودم هستم، برای خودم توی جنگل می‌گردم و کاری به کار کسی ندارم، می‌آیید نسلم را منقرض می‌کنید، دیگر هیچ فک و فامیلی ندارم بروم خانه‌ی‌شان مهمانی... من مانده‌ام تنهای تنهاااا... بهتر است شش ماه بروم توی یک غاری چیزی بخوابم بلکه کم‌تر چشم‌تان بهم بیفتد و دست از سرم بردارید تا کچل نشدم!»

لاک پشت: «مادرِ مادرِ مادرِ مادربزرگم را از توی دریا شکار کردید، آوردید چیزی نگفتیم... یک عمر توی آکواریوم شیشه‌ای جلوی چشم همه نگه‌مان داشتید و حریم خصوصی‌مان را نقض کردید، چیزی نگفتیم، حالا حق نداریم چند ماه به خاطر خودمان زندگی کنیم و بخوابیم؟ به این هم کار دارید؟! شما دیگر کی هستید!»

سنجاب: «آخر کدام سنجاب عاقلی دلش می‌خواهد بیاید و توی این هوای آلوده نفس بکشد که من دومی‌اش باشم؟ برای همین دست بچه‌هایم را می‌گیرم و می‌آورم یک جای امن تا آلودگی هوا کم بشود... از دست شما!»

گفتنی است بقیه‌ی حیوانات به با تربیتی این چندتا حیوان نبودند و به جای مذاکره چنگ و دندان نشانم دادند. برای همین مجبورم این بررسی کاملاً علمی ‌را در همین نقطه رها کنم و بروم ببینم یک غار اجاره‌ای چیزی پیدا می‌شود که چند ماه تویش سرم را بگذارم زمین و با خیال راحت بخوابم؟ خمیازه‌ی کشداااار و از عمق جان... بلکه یک آدم پر دل و جرئت پیدا شود و این بررسی را به آخر برساند!

 

CAPTCHA Image