محمدحسین بهرامیکشکولی
● خدا، آفتابگردان است.
● اسم اولین میدان شهر، محبت است. به محبت میدان داده شده.
● با شنیدن هزینهی جراحی، قبل از عمل بیهوش شد.
● نبودنش، تمامِ نبودنهاست.
● وقتی متولد شدم، جلوی اتاق زایمان به گریههایم خندیدند.
● سایهی اسپیکهای دوچرخهام، خورشیدِ سایههاست.
● حرف زنبورها نیشدار است.
● مارها به پای هم پیر نمیشوند؛ چون پا ندارند.
● با اختراع میکروسکوپ، میکروبها احساس وجود کردند.
ارسال نظر در مورد این مقاله