عباس عرفانیمهر
مثل قطار قارام قوروم میرسن
کامیونای دزد مردمآزار
مثل هلو کوهو دارن میدزدن
کول میکنن تا ببرن به بازار
کوههای قدبلند و کلهقندی
کوتاه کوتاه کوتاه میشن گم میشن
سنگای بیزبون کوه و قله
سنگ توالتای مردم میشن
پرندهها که لونهشون تو کوهه
باید برن با هم عزا بگیرن
باید برن از توی سطل آشغال
با التماس یه کم غذا بگیرن
الهی کامیونا پنچر بشن
کی میتونه یه کوهو باز بسازه
الهی هر چی کامیون دزده
جادو بشه فوری بشه قراضه
ارسال نظر در مورد این مقاله