(نگاهی به تولید و اهداف کارتونهای غربی)
معصومهسادات میرغنی
از کی بوده؟
«جیمز استورات بلکتن»، پدر انیمیشن آمریکاست. او در سال ۱۹۰۶ میلادی اولین کارتون صامت را ساخت. سپس «وینسور مک کی» در سال ۱۹۱۴ با ده هزار نقاشی، کارتونی را تولید کرد. قهرمان این کارتون، دایناسوری دوستداشتنی بود. که کارهای شیرینی میکرد. چندین سال بعد «والت دیزنی» و برادرش استودیوی کارتون دیزنی را راهاندازی کردند. دیزنی با ساخت «میکیموس» اولین انیمیشن صدا دار، به شهرت جهانی دست یافت. «سفیدبرفی و هفت کوتوله» «سیندرلا» و سپس «رابین هود» کارتونهایی بودند که در این سالها با نام والت دیزنی درخشیدند. در ساخت اولین انیمیشن سه بعدی باز هم نام شرکت والت دیزنی درخشید و «داستان اسباببازیها» در سال ۱۹۹۵ تولید شد. «غول سبز(شرک)» سروصدای زیادی به پا کرد و توانست در سال 2001 جایزهی اسکار بهترین پویانمایی را بگیرد. سالها بعد پیکسار، دریم ورکس، جیبلی، بلواسکای، وارنر برادرز، هانا باربرا، نیکلودیون، متروگلدین، آردمن انیمیشنز نیز وارد بازار رقابت شدند؛ اما «دیزنی» با داشتن شش جایزهی اسکار بهترین انیمیشن سال، بالاترین جایگاه انیمیشن را به خود اختصاص داد.
پنهانیها!
کارتونهای غربی با اهداف ویژهای ساخته میشوند. از اولین انیمیشنها گرفته تا امروزیترین آنها هدفی جدا از سرگرم کردن دارند. این کارتونها از کیفیت صدا و تصویر بالایی برخوردارند که موجب جذب مخاطبان خود شده است. سبک زندگی غربی و آمریکایی در این کارها دیده میشود. تمام شخصیتهای کارتونها و کارهایی که انجام میدهند، هدف خاصی را دنبال میکنند. همه برای قدرت و قهرمان نشان دادن غرب، دست به دست هم میدهند. بنتن و مرد عنکبوتی از این دستهاند. یکی از ویژگیهای مهم شرکت هالیوود و دیگر کمپانیهای انیمیشنسازی این است که هر سال با تولید آثار صوتی یا تصویری، خاطرهی قهرمان یا ضد قهرمانهای کارتونهایشان را در ذهن مخاطبان خود زنده میکنند. برای نمونه در «هتل ترانسیلوانیا ۱ و ۲» ردپای تمام هیولاها و اشرار ادبیات و سینمای غرب را میتوان دید: شنل قرمزی، کنت دراکولا، فرانکشتاین و زامبیها. این اهداف در فیلمهای سینمایی هالیوود هم وجود دارد. در زیر به نمونههایی از کارتونها اشاره میشود.
باربی چهها که نمیکند!
روزی خانم روث هندلر بازی دخترش را تماشا میکرد. او دید که دخترش باربارا به عروسکهای کاغذی خود، نقش بزرگترها را داده است. عروسک کوچکی که بتواند پدر یا مادر باشد، نیازهایی جدا از دنیای کودکی دارد و طبیعتاً دنیایی متفاوت نیز دارد. روث هندلر با الهام از عروسکی آلمانی به نام «بیلد لیلی» باربی را شکل داد. عروسک لیلی بین بچهها محبوبیت داشت. لباسها و وسایلی که میتوانست برای چند عروسک باشد، تنها برای یک عروسک طراحی شده بود و این مصرفگرایی را در کودکان پرورش میداد. سالها بعد فروش باربی کمتر شد؛ اما سروکلهاش در فیلمها و کارتونها پیدا شد. از جمله کارتونهای باربی دریاچهی قو، شاهزاده و گدا، سرزمین پریان، باربی و سه شمشیرزن، باربی یک مد رؤیایی، پرنسس مروارید و...
باربی با تمام ظاهر آراستهاش نتوانست ذرهای از شخصیت واقعی یک زن یا دختر و روحیاتش را به تصویر بکشد. این نقص در بیشتر شخصیتهای دختر کارتونی مشاهده میشود.
چه کسی خرابکار است؟
یکی از پیچیدهترین کارتونهای کمپانی دیزنی که در لایههای زیرینش حرفهای پنهان دارد، «رالف خرابکار» است. این کارتون در سال ۲۰۱۲ موفقیت چشمگیری داشته و غوغایی به پا کرده است. رالف، شخصیت منفی یکی از بازیهای رایانهای است و داستان انیمیشن به زندگی کسلکنندهی او میپردازد. او در مقابل شخصیت مثبتبازی، «فلیکس همهکارهی کوچک» قرار گرفته است. رالف از منفی بودن خود و شکستهای ۳۰ سالهاش در بازی، خسته شده و میخواهد مثل فلیکس قهرمانی مثبت باشد؛ او همراه ویروس به سرزمین بازی «شکرشتاب» میرود و با دختربچهای به نام «ونلوپه» که تصویری شطرنجی دارد، آشنا میشود. در اواخر کارتون، رالف از دست سلطان نبات فریبکار و ویروسها نجات پیدا میکند؛ اما میخواهد به شخصیت منفی خود برگردد. این تسلیم در روحیهی کسانی که در زندگی خود مشکلات سختی دارند، تأثیرگذار است. رها کردن سختیها، نپذیرفتن تغییرات خوب در زندگی و پذیرفتن شکست و سرخوردگی از پیامهای زیرین این کارتون است.
عجیب نفوذ میکنند!
شیطانپرستها از راههای مختلفی وارد میشوند تا عقایدشان را در دیگران پرورش دهند. هدف اصلی آنها نابودی یکتاپرستی در جهان است. آنها میخواهند حکومت و قدرت تنها در دست خودشان باشد و بر تمام جهان فرمانروایی کنند. در فیلمها و کارتونهایشان چنان خود را قدرتمند نشان میدهند که مخاطب آنها را باور کند. شخصیتهای کارتونی آبی رنگ از جمله اسمورفها، غول چراغ جادو (جنی)، جیمز سالیوان (هیولای آبی در شرکت هیولاها) نمادی از فراماسونریها هستند. اسمورفها شبیه جناند و در جنگل زندگی میکنند. آنها یک زندگی دور از تمدن بشری، با سبکی خاص دارند. جنی ترسناک نیست؛ بلکه قیافهای شاد و سرخوش دارد تا بچهها را به سمت خود بکشاند. هیولاها یا جنهای آبی میخواهند بچهها را به سمت خودشان بکشانند، آن هم با ظاهری متفاوت و زبانی چرب و نرم. این همان خطری است که کودکان و نوجوانانمان را تهدید میکند. دور شدن از سبک زندگی اسلامی، دور شدن از ارزشهای والای انسانی و شکستن حرمتها در ارتباط با دیگران به مرور زمان در مخاطبان کارتونها و فیلمهای غربی به چشم میخورد. متأسفانه مخاطبان آنقدر غرق در جلوههای ویژه و کیفیت کارتونها و فیلمها میشوند که خطری برای خود و زندگیشان احساس نمیکنند؛ اما در رفتارشان، تقلید از قهرمان داستان یا تکرار جملهای از کارتون یا فیلم وجود دارد که به مرور در افکار و اعمال آنها نیز تأثیر بیشتری میگذارد. این موارد انسان آرام و شاد و صبور را به انسانی خشن و ناآرام و زیادهخواه تبدیل میکند.
ارسال نظر در مورد این مقاله