چتر نجات / چشمه / خنده / سنگین مثل چی؟

10.22081/hk.2018.65146

چتر نجات / چشمه / خنده / سنگین مثل چی؟


چتر نجات

سعیده موسوی‌زاده

چشم‌های روشن پدر

آسمان آبی من است

گرچه روزها برای او شب‌اند

چون تمام روز را توی معدن‌ است

بازویش درشت و آهنی‌ست

قهرمان من

می‌کشد به دوش خسته نان من

شانه‌های سنگی‌اش دو شهر امن

این یکی برای من

آن یکی پناهگاه آفتاب خانه، مادرم

دست‌های خسته و بزرگ او پلی‌ست

روی مشکلات

چتر محکم نجات

 

****************

چشمه

منیره هاشمی

در مسیر خشک دشت‌ها

پای ریشه‌های تشنه‌ی درخت‌ها

هر کجا که ظرف خاک، خالی است...

از همان مسیر می‌روند

چشمه‌ها

پیاله‌ی پرنده را پر آب می‌کنند

راه را درست انتخاب می‌کنند

 

*******************

خنده

غلامرضا بکتاش

چرا حال گفتن ندارم

چرا مثل یک غنچه‌ی بی‌تفاوت

خیال شکفتن ندارم

چرا در بهاری که رفت

حواسم به تنهایی خود نبود

چرا هر که آمد

مرا زود چید

چرا هیچ‌کس خنده‌ام را ندید

 

********************

 

سنگین مثل چی؟

مترجم: مهدی مرادی

کریستینا روزتی

سنگین مثل چی؟

شن ساحل و اندوه

کوتاه مثل چی؟

امروز و فردا

 

نازک مثل چی؟

شکوفه‌های بهار و جوانی

عمیق مثل چی؟

اقیانوس و حقیقت

CAPTCHA Image