آسمانه _ زیباییِ نوشتن

10.22081/hk.2017.64939

آسمانه _ زیباییِ نوشتن


فاطمه مرادی – پانزده‌ساله - بیرجند

وقتی زودگذرترین عصرهای زندگی‌ات در حال گذرند، و تو از پشت پنجره‌های عشق‌خیز اتاقت به حیاط خانه که پر از گل‌های شمعدانی است، نگاه می‌کنی، مدام وسوسه می‌شوی، گل‌های حیاط تو را صدا می‌کنند؛ و تو مشتاقانه به سمت گل‌ها می‌روی و آن‌ها را نوازش می‌کنی؛ اما با تمام لذتی که از اعماق قلبت بی‌داد می‌کند؛ انگار دنبال چیز دیگری هستی.

با خود می‌گویی ای کاش بتوان این عصر زیبا را ثبت کرد! این نسیم که زاده‌ی شهریور است، بوی نان تازه، و پرواز کبوترهای مهاجر. کاش بتوان غروب بی‌نظیر خورشید و وداع بی‌همتایش را برای همیشه داشت! یا شاید بوی خاک خیس‌خورده‌ی باغچه یا بوی شادابی گل‌های شمعدانی. خب، کافی است با قلم و کاغذ شروع کنی. اول چشم‌هایت را ببند.

بهترین عصر زندگی‌ات را تصور کن. همه‌ی بوها، صداها، رنگ‌ها و یا نرمی‌ها و زبری‌هایش را؛ و بعد قلم و کا غذ را در دست بگیر. بگذار قلمت هم‌چون کبوتر، آماده‌ی پرواز باشد. او را در دستانت آزاد کن. بگذار روی صفحه‌ی سفید کاغذ برقصد. سپس، صداهایی که در ذهنت نجوا می‌کنند را بشنو، صداهایی که آرامت می‌کنند. مخصوصاً اگر صدای مادرت باشد، وقتی با مهربانی تو را به آغوش می‌کشد و قربان صدقه‌ات می‌رود؛

یا شاید آهنگ‌هایی که ترجیح می‌دهی با آن‌ها به خواب روی. نرم‌ترین، خوش‌بوترین و زیباترین چیزهایی که تجربه‌‌ی‌شان کردی. دل نوشته‌ات برای تو خواهد ماند. نه فقط روی کاغذ، بلکه در قلبت حک می‌شود. در ذهنت می‌ماند و در وجودت ریشه می‌دواند. بنویس و عادت نوشتن را بیاموز؛ هر از گاهی برای قلبت و ذهنت و وجودت. نوشتن قفل سر سختی و سخت‌گیری را در ذهنت می‌شکند، و بعد تو می‌توانی به اسرارآمیز‌ترین سرزمین قابل تصوری سفر کنی. سفر بخیر...

CAPTCHA Image