آفتابگردان
حدیثه هاشمی
از پشت ابر تیره
تابید بر دل خاک
لبخند مهربانش
مانند غنچهای پاک
رویید از نگاهش
صدها شکوفه و گل
پر شد جهان من از
آواز سبز بلبل
با دست او دلم را
باخنده تاب دادم
گلدان کوچکم را
هر جمعه آب دادم
اسم قشنگ او را
میخوانم از دل و جان
چشم انتظار نورم
چون آفتابگردان
***
آینه را ببوس
احمد خدادوست
گناه از تو بود
یا
بابا؟
نمیدانم
اما
به اندازهی تمام این ثانیهها
که نبودی
دلم
برای بوسیدنت تنگ است
لطفاً
اگر
روبهروی
آینه ایستادی
از طرف من آینه را ببوس!
***
جوانه
نسیم نوروزی
قلب دانه درد داشت
آسمان
حرف دانه را شنید
قطره قطره
روی قلب پاک او چکید
دانه در میان خاک
ذرهذره آب خورد
نمنمک
پیچ و تاب خورد
شعر سبز دشت شد
دانه یک جوانه شد
***
تقویم
داود لطفالله
قلب من تقویم سال نوست
روزهای ابری و زردش برای من
روزهای آبی و سبزش برای توست
گوشهی تقویم
مینویسم: دوست خوبم!
وقت دلتنگی و غم، با واژههای خیس
غصههایت را به روی قلب من بنویس
ارسال نظر در مورد این مقاله