هم‌بازی نور /پیچ /شناسنامه /کودکان بی‌گناه

10.22081/hk.2017.64592

هم‌بازی نور /پیچ /شناسنامه /کودکان بی‌گناه


هم‌بازی نور

احمد خدادوست

این روزها خوبم

خوش‌حالی‌ام کم نیست

سرشارم از شادی

دنیای من رنگی‌ست

 

در اوج خوش‌حالی

لبریز آوازم

چون قاصدک هر جا

در حال پروازم

 

شاد و رها هستم

از تیرگی دورم

همسایه با خورشید

هم‌بازی نورم.

****

پیچ

زهرا موسوی

(1)

تلخ یک مزه‌ست

واقعی

آشنا

ماندگار

مثل قهوه

انتظار

مثل چای

انتهای یک خیار

یا شبیه این حقیقت بزرگ

که زمین سال‌هاست

از من و شما

سخت دلخور است

این حقیقت است

تلخِ

تلخِ

تلخِ

مثل زهر مار

(2)

عصبانی که می‌شوم

مثل شیر نعره می‌زنم

پدر با تعجب می‌گوید:

ـ مگر این‌جا جنگل است؟

و من با تعجب نگاه می‌کنم

به پالتوی پلنگی مادر

کفش‌های پوست ماری خواهر

و چشم‌های درشت گوزن

با آن شاخ‌های پیچ در پیچ

که به دیوار پیچ شده است

****

شناسنامه

اشکان پورکیوانی

مثل بال شاپرک

برای پر زدن

خال ببرها

موقع شکار

عطر گل

موقع بهار

تو

شناسنامه‌ی منی

****

کودکان بی‌گناه

جعفر مقیمیان

بمب، تانک یا تفنگ؟

فکر می‌کنم به جنگ

فکر می‌کنم به حال کودکان بی‌گناه

مادران داغدار

کودکان بی‌پناه

کودکان بی‌غذا

روز و شب چه می‌خورند؟

تیر

توپ

یا فشنگ؟

فکر می‌کنم به جنگ

 

CAPTCHA Image