ترانه /جلد شناسنامه

10.22081/hk.2017.64351

ترانه /جلد شناسنامه


ترانه

تقدیم به پدران چشم‌انتظار شهدا

فریبا قیومی‌زاده

بابا چن وقته دلش شور فراوون می‌زنه

توی چشمای سیاش هاشور بارون می‌زنه

رد پاهای تو رو می‌شمره تا آخر راه

پشت این پنجره چن وقته همش می‌کشه آه

آسمون تنگ غروب حوصلشو سر میاره

بابا دلواپسه، فانوس سر راهت می‌ذاره

آینه قرآنِ لب طاقچه هنوز منتظره

بابا از وقتی که رفتی دوتا چشماش به دره

خواب دیده چن شب پیش کوچه چراغونه چقدر

بوی اسپند پیچیده، آیینه‌بندونه چه‌قدر

خواب دیده تو دهن گلدونا شمعدون می‌ذاری

دست فواره رو تو دستای بارون می‌ذاری

لاله عباسی توی دامن باغچه می‌کاری

تنگ ماهی‌ها رو آهسته لب آب میاری

چفیتو وا می‌کنی ستاره بش نشون می‌دی

از تو ساکت یه پلاک، چن تیکه استخوون می‌دی...

 

سیبای گلاب می‌افتن وسط حوض خونه

بابا از وقتی که خواب دیده همش پریشونه

بابا دلواپسته شور فراوون می‌زنه

توی چشمای سیاش هاشور بارون می‌زنه

 

کاشکی در وا بشه با خنده‌ی ناگاه برسی

بابا آرزوشه که یه روزی از راه برسی

*****

جلد شناسنامه

الهه تاجیک‌زاده

(تقدیم به نوجوان سال‌های حماسه و دفاع؛ علی)

از همان اوّل هم

قلم به دست‌های تو نمی‌آمد!

گریختی...

از بلندای درخت تنومند توت حیاط

مدیر و مادر را رصد می‌کردی

که - چه بی‌تابانه-

خانه را می‌کاوند به جست‌وجوی تو!

جلد شناسنامه در دستت عرق می‌ریخت...

خودکار مشکی‌ات،

دو سال زودتر تو را به جبهه کشاند...

سنگر،

میز تحریر تو شد...

و تو...

چه‌قدر زود بزرگ شدی!

CAPTCHA Image