کنار باغچه
جعفر مقیمیان
قاب عکس تو هنوز
مانده روی تاقچه
در نبودت ای پدر!
با تمام غنچهها و برگها
حرف میزنم
کنار باغچه
***
بر دوش باران
منیره هاشمی
همه روح خدا را میشناسند
پرستوها شما را میشناسند
تمام لالههای سرخ دنیا
امام لالهها را میشناسند
***
تو را با بانگ قرآن برده بودند
پریشان پریشان برده بودند
تمام چشمها از اشک، لبریز
تو را بر دوش باران برده بودند
***
هوا درگیر طوفان بود آن روز
جهان انگار گریان بود آن روز
دل خوبان دنیا، دور و نزدیک
کنار قلب ایران بود آن روز
ارسال نظر در مورد این مقاله