اگزوز
سعیده موسویزاده
□ دود بالا میرود و به دریدن ابرها فکر میکند.
□ گلهی ابرها با دیدن گرگِ دودی پراکنده میشوند.
□ ابرها بعبعکنان به مراتع آبی آسمان میرسند.
□ گوسفندان ابری آنقدر میچرند که شیرشان سرازیر میشود.
□ شیر ابرها باز میشود و خاکِ تشنه مینوشد و مینوشد.
□ غولهای چرخدار، مخمل سبز دشت را میچرند.
□ گرگهای خاکستری از اگزوزها بیرون میجهند.
****
□ کارخانهی تولید اکسیژن به جای جنگل سبز شد.
□ قناتها خشکیدند و زبان زمین تَرَک خورد.
□ لولههای آب خیساند و به خاک، نَم پس نمیدهند.
□ خشکی، دل به دریا زد و نجات پیدا کرد.
□ ریشههای تشنه سر از فاضلاب درآوردند.
□ زمین شرب میخورد و سیبزمینیها غدههای بدخیم میشوند.
□ ما خاک و آب و هوا را با دود و زباله غنیسازی میکنیم.
****
□ مرد کارتنخواب، کارتنش را با گربهی خیابانی قسمت کرد.
□ بچههای کارتنخواب، شبها خوابِ کارتون میبینند.
□ به جرم برجسازی با کارتن خالی دستگیر شد، بیخانمان.
□ به مناسبت شب یلدا کارتنهای مهر، با تخفیف ویژه واگذار میشود.
□ کارتنخوابها از سازندگان یخچالهای 32 فوت در روزنامهی رسمی تشکر کردند.
ارسال نظر در مورد این مقاله