)
پیوند
طاهره اکرمی
(به مناسبت پیوند حضرت علیm و حضرت فاطمهB)
لحظه‌ی پیوند گل یاس شد
قلب خدا چشمه‌ی احساس شد
شهر مدینه همه شور و سرور
جان علی کلبه‌ی مهتاب و نور
باز خدا راز جهان را گشود
ناب‌ترین شعر دلش را سرود
دفتری از عشق دو گل باز شد
سبزترین زندگی آغاز شد
****
فصل من با تو
مرضیه تاجری
فصل تابستان
فصل تعطیلی
رنگ احساسم
صورتی نیلی
***
خوشه‌ی انگور
لذت چیدن
زیر آلاچیق
خسته خوابیدن
***
شادی و بازی
با صبا، مهتاب
مثل ماهی‌ها
توی حوض آب
***
فصل تابستان
زندگی از نو
داغِ داغِ داغِ
فصل من با تو
****
بید مجنون
مهدی مردانی
برگ‌های درخت تب دارند
مثل این روزهای مردادی
دوست دارد که ریشه‌هایش را
برساند به آب با شادی
دوست دارد درخت خانه‌ی ما
بدود مثل بچه‌ها آزاد
بسپارد به باد مویش را
تا برقصند برگ‌ها در باد
این‌که عمری نرفته از این‌جا
ریشه در عشق یک نفر دارد
من شنیدم که زیر لب می‌گفت:
خوش به حال پرنده، پَر دارد
یا برای بهار دل‌تنگ است
یا از این تشنگی دلش خون است
او به هر حال عاشق چیزی است
او به هر حال بید مجنون است
****
خواهر جنگل
مهدی طراواتی توانا
دوست دارم باشم
مهربان با دریا
می‌توانم باشم
خواهر جنگل‌ها
یا که حتی باشم
مثل کوه الوند
روی لب‌های من
گل کند یک لبخند
چشمه جاری باشد
با سخاوت از من
بشنوی شعری را
خوب و راحت از من
****
جیرجیرک
جعفر مقیمیان
امشب صدای جیرجیرک‌ها
بی‌خوابی‌ام را می‌پراند باز
این نغمه‌های دل‌نشین و
خوب و خواب‌آور
ساز است یا آواز؟
چشمان من بسته‌ست
چشمان من خسته‌ست
)
ارسال نظر در مورد این مقاله