شیخ طوسی و یک مدرسه‌ی هزارساله در نجف

10.22081/hk.2017.64215

شیخ طوسی و یک مدرسه‌ی هزارساله در نجف


شیخ طوسی و یک مدرسه‌ی هزارساله در نجف

سیده‌اعظم سادات

هر سه با تعجب به نوشته‌ها نگاه کردند. مطالب درست مثل هم بود. فقط خط‌ها فرق می‌کرد. حسن بن بابویه زیر لب نوشته‌ی همدانی را خواند: «امیرالمؤمنین روبه‌رویم ایستاد و با خوش‌رویی گفت: «در کتاب‌های فقهی از کتاب «النهایه» معتبرتر نوشته نشده؛ چون نویسنده‌ی آن با قلبی پاک و فقط برای خدا و بدون در نظر گرفتن نیت دیگری آن را نوشته است.»

لبخند نشسته روی لبانش نشان می‌داد که دوباره یاد رؤیای دیشب افتاده است. تصویر مردی نورانی و پرابهت که شمشیر ذوالفقار را به کمر داشت، از جلوی چشمش محو نمی‌شد.

عبدالجبار که نمِ اشک را از گوشه‌ی چشمانش پاک می‌کرد، با لحنی محکم گفت: «دیگر چه می‌خواستید؟ حالا که بعد از سه روز روزه و عبادت، حضرت علیm جواب‌مان را داد چه‌کار کنیم؟»

 ابن‌بابویه نیم‌خیز شد و گفت: «من به خانه‌اش می‌روم. باید به او بگویم ایراداتی که از کتابش گرفته‌ایم، بی‌اساس و اشتباه بوده؛ حتی خوابی که دیشب دیدم را برایش تعرف می‌کنم و این‌که هر سه خواب دیدیم و روی ورق نوشتیم، آن‌وقت فهمیدیم که خواب‌مان یکی بوده...»

او که دست به سینه روبه‌روی ضریح ایستاد، عبدالجبار و همدانی هم ایستادند. هر سه باهم به راه افتادند. از کوچه پس‌کوچه‌های باریک و تاریک نجف گذشتند. هرسه با هم روبه‌روی دری چوبی ایستادند. عبدالجبار دستش را بالا آورد و کوبه‌ی در را آرام رها کرد.

چند ثانیه‌ای نگذشت که در با سروصدای زیادی باز شد. نور فانوس از لای در به بیرون تابید. محمد با همان چهره‌ی شاداب همیشگی به صورت دوستانش خندید. بعد سری تکان داد و گفت: «حرف مرا قبول نکردید تا از امام علیm تعریف و تأیید شنیدید؟»

هر سه با تعجب به یک‌دیگر نگاه کردند...

*****

یکی از دانشمندان بزرگ دین که از سرزمین طوس درخشید و افتخار ایرانی بودن ما را بیش‌تر کرد «شیخ طوسی» است. نام اصلی او «ابوجعفر محمد بن حسن ‏بن علی ‏بن حسن طوسی» معروف به شیخ الطائفه، شیخ اعظم و شیخ طوسی است. او هزاروصد سال پیش در کنار بارگاه ملکوتی امام رضاm به دنیا آمد. با هوش سرشاری که داشت، از همان کودکی مشغول تحصیل شد. دوره‌ی ابتدایی و مقدماتی را در شهر خودش گذراند؛ اما از آن‌جا که مشتاق به ادامه‌ی تحصیل بود، در 23 سالگی به شهر بغداد مهاجرت کرد. در آن زمان، شهر بغداد به خاطر وجود عالمان بزرگ و کلاس‌های پربار، از نظر علمی موقعیت خاصی داشت.

شیخ طوسی پنج سال از کلاس‌های درس شیخ مفید بهره‌مند شد و بعد از رحلت ایشان با قلبی غمگین در کلاس‌های درس سید مرتضی، که حالا جانشین شیخ مفید شده بود و سرپرستی شیعیان آن زمان را به عهده داشت، حاضر شد.

او حدود 23 سال، از کلاس‌های درس سید مرتضی بهره برد و یکی از شاگردان برجسته‌ی سید مرتضی شد. با هوش سرشار و پشتکار خاصی که داشت، در جوانی به درجه‌ی اجتهاد رسید.

در نیمه‌ی اول قرن پنجم، سلجوقیان به بغداد حمله کردند و بغداد را اشغال و خاندان آل‌بویه را از بین بردند. طغرل‌بیک سلجوقی که فردی سُنی و بسیار متعصب بود، تصمیم گرفت‏ کتاب‏های شیخ طوسی را در ملأ عام بسوزاند و تا سال 449، چندین بار این کار ناجوان‌مردانه را انجام داد.

هرج و مرج در شهر بغداد و آزار و اذیت شیعیان باعث شد که حوزه و کلاس‌های علمی بغداد از بین برود و این شرایط تلخ باعث شد تا شیخ به نجف اشرف هجرت کند.

هرچند نجف در آن زمان محله‌ی بسیار کوچکی بود که عده‏ای از زوار حرم مطهر امام علیm در آن‌جا زندگی می‏کردند؛ اما آرامش خاصی داشت. همین که شیخ ساکن نجف شد، تعداد زیادی از علمای اسلام و شاگردان ایشان هم به این شهر مهاجرت کرده و با امنیت، کلاس‌های خود را برگزار کردند. شیخ طوسی تا پایان عمر پربار خود، در نجف زندگی کرد و در این سال‌ها کتاب‌های ارزش‌مندی نوشت که تا همین حالا به عنوان بهترین و مستندترین کتب فقهی، حدیثی، تفسیری و... به یادگار مانده است. از جمله کتاب‌های معروف شیخ طوسی عبارت‌اند از: الإستبصار، الفهرست و التبیان فی تفسیر القرآن.

شیخ طوسی بعد از گذشت 76 سال زندگی سرشار از خیر و برکت، در محرم سال 460 قمری در نجف اشرف از دنیا رفت. طبق وصیتی که نوشته بود، بدن پاک ایشان در خانه‌ی مسکونی‏اش دفن شد و همین مسئله باعث شد تا آن مکان به مسجد تبدیل شود. «مسجد طوسی» در سمت‏ شمال حرم حضرت علیm قرار دارد.

منابع:

- عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ فقهاى نام‌دار شیعه، قم: کتاب‌خانه‌ی عمومی حضرت آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفیq.

- پاسدار اسلام، شماره‌ی یکم.

- یاس، شماره‌ی چهاردهم.

CAPTCHA Image