یک راهپیمایی آرام و این همه کشته؟

10.22081/hk.2017.64147

یک راهپیمایی آرام و این همه کشته؟


چه خبر از جهان؟

یک راهپیمایی آرام و این همه کشته؟

نگاهی به مبارزات مردم بحرین

عباس عرفانی‌مهر

اگر کمی وقت بگذارید و کتاب تاریخ را بخوانید، متوجه می‌شوید که روحانیون، تاریخ درخشانی داشته‌اند. برای مردم به زندان رفته‌اند؛ برای مردم شکنجه شده‌اند؛ برای مردم قیام کرده‌اند. فقط باید کمی به خودتان زحمت بدهید و تاریخ را خوب مطالعه کنید. یکی از این روحانیون شیخ علی سلمان است. یک روحانی بحرینی که در شهر قم چند سال درس خوانده و جالب این‌جاست که مدرک کارشناسی ارشد ریاضیات هم دارد. محل تولد این روحانی تحصیل‌کرده و دلسوز، کشور بحرین است. اجازه بدهید اول کمی از بحرین برای‌تان بگویم. شاید ندانید؛ اما باید بگویم که حدود هفتاد درصد مردم بحرین شیعه هستند. جالب این‌جاست که شیعیان بحرین با این جمعیت، در مکان‌های کم‌تر توسعه یافته و فقیر این کشور زندگی می‌کنند. می‌دانید چرا؟ به خاطر دخالت‌های کشورهای فضولی مانند عربستان سعودی که همیشه به جای اتحاد، با شیعیان مخالفت می‌کنند؛ یا دخالت کشور انگلستان و بعضی کشورهای عربی.

حکومت زورگوی بحرین پادشاهی است و به آن حکومت آل خلیفه می‌گویند که در حال حاضر هم پادشاه آن حمد بن ‌عیسی آل خلیفه است. پادشاهان همیشه به فکر این بوده‌اند که پسرها و فک و فامیل خودشان جای‌شان را بگیرند و تا می‌توانند شاه بمانند. بی‌خیال مردم و همشهریان و هم‌وطنان‌شان! مردم بحرین هم به چند علت از دست این حکومت زورگو و بی‌عرضه به ستوه آمدند؛ به خاطر تبعیض، به خاطر فقر، به خاطر استبداد. برای همین هم در روز 14 فوریه 2011 جوان‌ها و روحانیون و مردم بحرین گلوهای‌شان را صاف کردند و آمدند وسط میدان لؤلؤ منامه در بحرین و فریاد زدند که ما به این وضع افتضاح حکومت پادشاهی اعتراض داریم. آن‌ها می‌گفتند که یک قانون اساسی درست و حسابی می‌خواهند. آن‌ها می‌گفتند شاهی را نمی‌خواهند که فقط به فکر خودش و دور و بری‌های خودش است. خلاصه این‌که مردم بحرین، این روز را روز خشم نامیدند. وقتی صدای مردم بلند شد، شیخ حمد بن ‌عیسی آل خلیفه، که مثلاً امیر بحرین است، بدنش کمی به لرزه افتاد و احساس خطر کرد. نظامی‌ها هم شروع کردند به سرکوب مردم. در این روز یک نفر کشته شد و 144 نفر نیز زخمی شدند. مردم خسته نشدند و دوباره به خیابان‌ها آمدند، ولی بدون اسلحه و با زبان محترمانه. امیر قطر دست به دامن کشورهای عربستان و آمریکا شد و یک عقرب به نام رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا هم فوری به بحرین آمد و شروع کردند به نقشه کشیدن برای کشتن مردم. اولین کارشان هم این بود که نیروهای عربستانی و اماراتی به فرمان همین رابرت گیس مارمولک، مثل فضول‌ها، فوری وارد کشور بحرین شدند و به مردم بیچاره حمله کردند.

روحانیون هم پا به پای مردم در تظاهرات‌ مسالمت‌آمیز شرکت می‌کردند؛ مثل آیت‌الله عیسی قاسم و شیخ علی سلمان.

شیخ علی سلمان (دبیر کل جمعیت الوفاق بحرین) بی‌کار ننشست و به عنوان یک روحانی دانا، بدون خشونت، به مردم راه و چاه را نشان می‌داد و از حکومت می‌خواست که به خاطر مردم هم که شده، دست از حقه‌بازی و بی‌عرضگی بردارند و قدری هم به فکر مردم باشند. ابتدا شیخ علی سلمان را از بحرین تبعید کردند تا نتواند حرف حق را بگوید. شیخ علی سلمان از آن ور مرز هم مردم را راهنمایی می‌کرد و به امیر خودخواه بحرین اعتراض می‌کرد. شیخ علی سلمان به لندن رفت و با وجود دوری از وطن زیبایش، باز هم قلبش از محبت مردم خالی نشد و همیشه به فکر این بود که چگونه به مردم مهربان وطنش کمک کند. او بعد از شش سال دوری از وطن، به کشور بازگشت.

شیخ علی سلمان بعد از چند سخنرانی صلح‌آمیز که در آن اصلاحات سیاسی را خواستار بود، دوباره بازداشت شد و قرار شد که چهار سال به زندان بیفتد. به خاطر چی؟ به خاطر این‌که از حکومتی بی‌عرضه انتقاد می‌کرد.

خلاصه، زندان رفتن و شکنجه شدن و کشتن مردم کم‌کم شروع شد و روزی نبود که خون مردم را توی شیشه نکنند.

بعد از این‌که شیخ علی سلمان به چهار سال زندان محکوم شد، یک دادگاه حکم چهار سال را به نُه سال زندان تغییر داد. مردم هم وقتی دیدند که راهنما و مریدشان را به زندان انداخته‌اند، بی‌کار ننشستند و توی خیابان‌ها ریختند تا امیر نادان را سر عقل بیاورند.

امیدواریم که روحانیون دلسوز هرچه زودتر از زندان این رژیم آزاد شوند تا مردم بتوانند کاری بکنند و ریشه‌ی ظلم و بی‌عدالتی از این کشور مظلوم حسابی کنده شود.

CAPTCHA Image