ریاضی‌دانی به نام علامه طباطبایی

10.22081/hk.2017.64135

ریاضی‌دانی به نام علامه طباطبایی


این یک نفر

ریاضی‌دانی به نام علامه طباطبایی

سیده‌اعظم سادات

*****

از قدیم گفته‌اند: «پایان شب سیه سپید است.» یعنی بعد از تحمل شب‌های سخت، نتیجه‌ی روزهای روشنی انتظار آدم را می‌کشد.

دانشمندی بزرگ بود که برای به دست آوردن علم زحمت‌های زیادی کشیده بود. از غربت و از دست دادن فرزند در همان غربت گرفته تا شنیدن کنایه‌هایی از درس دادن فلسفه‌اش. مردی باایمان، خوش‌اخلاق با ظرفیت بالای شخصیتی؛ آن‌قدر که نه کسی از او غیبت شنیده بود و نه حتی صدای بلندش را! نویسنده‌ی تفسیر بزرگ و باارزش المیزان «علامه محمدحسین طباطبایی».

او در سال 1282 شمسی در خانواده‌ای بسیار مذهبی و باسواد در شهر تبریز به دنیا آمد که تا چهارده نسل قبل، از دانشمندان بزرگ تبریز بوده‌اند. علامه، تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود آموخت. از آن‌جا که از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، در سال 1304 به همراه همسر و فرزند و برادرش عازم نجف شد. حدود ده سال مشغول علم‌آموزی از بزرگان بود. در سال‌هایی که مشغول تحصیل در نجف بود، فرزند یک‌ساله‌اش «محمد» را از دست داد. زمانی ‌که علامه طباطبایی مشغول تحصیل در نجف بود، حتی به کم‌ترین مقدار از بیت‌المال استفاده نکرد و با هزینه‌ی اجاره‌خانه‌ای که داشت به ادامه‌ی تحصیل مشغول شد. در سال‌های آخر اقامت علامه، دولت از ارسال پول نقد به خارج از کشور جلوگیری کرد و به همین دلیل دیگر مبلغی به دست علامه نرسید. همین مسئله باعث شد ایشان و خانواده ایام سختی را بگذرانند.

علامه طباطبایی بعد از گذشت ده سال پرمشقت در سال 1314 به زادگاه خود برگشت و به دلیل وضعیت سخت معیشتی مجبور شد ده سال در تبریز بماند. سپس به قم مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آن‌جا به تدریس علوم عقلی و تفسیر قرآن مشغول شد.

از ویژگی‌های مهم ایشان ساده‌زیستی و تواضع ایشان بود. یکی از شاگردان علامه طباطبایی بیان می‌کند: آیت‌الله حجت برای توسعه‌ی مدرسه‌ی حجتیه‌ی قم زمین‏هایی را خریده بود و می‌خواست نقشه‌ی مناسبی برای مدرسه تهیّه کند. مهندسان نقشه‏های مختلفی کشیدند، ولی ایشان نپسندید. بعد از مدتی شنیدیم سیّدی از تبریز آمده که در ریاضیات و فلسفه استاد است و نقشه‏ای رسم کرده که مورد پسند آیت‌الله حجت واقع شده است. خیلی دوست داشتیم سیّد را ببینیم. تا این‌که روزی شنیدیم آقای قاضی از مشهد آمده‌اند. برای زیارت قبول ایشان، به منزل‌شان رفتیم. در آن‌جا همان سیّد فیلسوف و ریاضیدان را دیدیم. چهره‌ی آشنایی را که هر روز در کوچه می‌دیدیم؛ اما به خاطر سادگی و ساده‌پوشی که داشت فکرش را هم نمی‌کردیم که اهل علم باشد، چه برسد به این‌که ایشان علامه طباطبایی باشد.

ورود ایشان به حوزه‌ی علمیه‌ی قم بسیار لازم بود؛ چون در آن سال‌ها حتی یک درس رسمی تفسیر قرآن وجود نداشت. هم‌چنین جای درس‌هایی مثل منطق و فلسفه هم خالی بود؛ در حالی که جامعه‌ی ما برای اثبات عقاید خود در مقابل عقاید باطل دیگران به قدرت استدلال عقلی نیاز دارد. پس به درس‌هایی که قدرت تعقل و استدلال را بالا ببرد، نیاز بود و این نیاز با وجود پرثمر علامه طباطبایی و کلاس‌های درس ایشان برآورده می‌شد.

علامه طباطبایی در سال‌هایی که به تدریس مشغول بود هم دانشجویان و طلاب حوزه را تشویق می‌کرد و هم تلاش می‌کرد تا شاگردانی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی تربیت کند.

ایشان از ذوق شعرگویی هم بهره‌مند بود و اشعار زیبا و احساسی عمیقی دارد:

من به سرچشمه‌ی خورشید نه خود بردم راه

ذرّه‏ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

یکی از مهم‌ترین آثار جاویدان علامه طباطبایی «تفسیر المیزان» است؛ مجموعه‌ای که شهید مطهری درباره‌ی این کار بزرگ این‌طور گفته است: «تفسیر المیزان همه‌اش با فکر نوشته نشد. من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است.»

اما علامه این کار بزرگ را فقط وظیفه و تکلیفی می‌داند که با لطف خداوند به انجام رسانده است.

علامه طباطبایی بعد از 81 سال عمر بابرکت در سال 1360 از دنیا رفت.

منابع:

- ماه‌نامه‌ی گلبرگ.

- در محضر علامه طباطباییq، محمدحسین رخشاد.

- مقدمه‌ی شرح کتاب بدایة الحکمة.

CAPTCHA Image