دنیای شگفت‌انگیز مادرانه‌ها

10.22081/hk.2017.64128

دنیای شگفت‌انگیز مادرانه‌ها


 دنیای شگفت‌انگیز مادرانه‌ها

رقیه ندیری

بیا از همین امروز، همین حالا شروع کن.

چرا باید سال‌های سال صبر کنی و بعد تمرین‌نکرده و بی‌هوا به دنیایی ناشناخته و عجیب و غریب مادرانه‌ها قدم بگذاری؟

نه، من این را قبول ندارم. اصلاً هم زود نیست. به نظرم هر دختری باید از همین حالا شروع کند. هیچ هم سخت نیست.

تو می‌توانی برای گلدان گوشه‌ی هال، برای آشپزخانه و ظرف‌های نشسته، برای مادرت که گاهی به خاطر کار زیاد خسته و کلافه می‌شود و برای برادر کوچکت که ریاضی بلد نیست، مادری کنی.

دنیا به مادرانه‌های تو احتیاج دارد. نگاه کن. چه کسی می‌تواند برای این آب که این همه زلال و پربرکت از شیر پایین می‌آید، مادر خوبی باشد؟

یا برای خاک باغچه که این روزها باید یکی مادری کند و آن را مرتب کند و بذر گل در آن بکارد؟

درخت‌ها و همه‌ی پرنده‌هایش، گل‌ها و پروانه‌ها، حتی کوه و دشت و ساحل و دریا به مهربانی مادرانه احتیاج دارند. همین حالا دلم خواست پارک‌بان محله را به یک عصرانه‌ی کوچک دعوت کنم. او بود که چشم من را به روی این چیزها باز کرد.

دلم می‌خواهد گاهی به دیدن پارک‌بان‌ها و محیط‌بان‌ها بروم و به حرف‌های‌شان گوش کنم. وای نمی‌دانید این آدم‌ها چه دنیای بزرگی دارند! پرنده‌ی قلب‌شان نه فقط برای ما، که برای نسل‌های آینده هم بی‌قرار است. یک روز پارک‌بان محله به من گفت: «تو باید مادر خوبی برای طبیعت اطرافت باشی و آن را پرورش بدهی.» اول چشم‌هایم گرد شد. آن مرد خواسته‌ی بزرگی داشت، ولی کم‌کم که فکر کردم، دیدم کارهای زیادی هست که باید انجام‌شان بدهم. مثلاً آدم می‌تواند حتی مادر خودش باشد. خودش را دوست بدارد، خودش را تربیت کند و برای خودش آواز بخواند. وقتی پای حرف‌های مادرم نشستم تا از او کمک بگیرم، مرا یاد مادرانه‌های حضرت فاطمه انداخت. گفت: «حضرت فاطمهB، مادر حقیقت بود. مادر پاکی و صداقت. مادر مهربانی. بزرگ‌ترین افتخار او این است که مادر پدرش بود. پس می‌شود خیلی چیزها را از او یاد گرفت.»

 

CAPTCHA Image