کارواش‌ها

10.22081/hk.2017.63896

کارواش‌ها


کارواش‌ها

سعیده موسوی‌زاده

شیب کوه تند بود و آفتاب داغ

سیب‌های آب‌دار پشت یک الاغ

طفلکی الاغ پیر بار می‌کشید

رفت و رفت و رفت تا به روستا رسید

بار را که بر زمین گذاشت

تشنه و نفس‌زنان

رفت پای رود

وای این عجیب بود

رود رفته بود

رود

در میان لوله‌های آب

در میان خانه‌های شهر بود

تا حیاط و فرش و کوچه آب نوش‌جان کنند

کارواش‌ها

بنزهای گنده را به آب میهمان کنند

CAPTCHA Image