یک روز بدون تلفن همراه

10.22081/hk.2017.63875

یک روز بدون تلفن همراه


یک روز بدون تلفن همراه

سمانه عبدی

نگاه‌ها همیشه گوشه‌ای از ذهن آدمی را مشغول می‌کند. تا به حال به آن چیزهایی که فکر می‌کند بی‌اهمیت هستند، با دقت نگاه کرده‌اید؟

این روزهایی که همه، حواس‌شان به خودشان است یا این‌که سرگرم گوشی‌های همراشان هستند و یا مشغول فکر و خیالات گذشته و حال و آینده‌ی‌شان، آیا اتفاق افتاده به این فکر کنید که کمی به اطراف با دقت نگاه کنید؟

اصلاً بیاییم یک بازی هیجان‌انگیز شروع کنیم. اول صبح وقتی از خواب بیدار شدیم و صورت‌مان را در آینه‌ی روشویی دیدیم، با دقت به خودمان نگاه کنیم. به همه‌ی اجزای صورت‌مان، به این همه زیبایی که مثل هیچ‌کسی نیست، بعد برویم و بنشینیم پشت میز صبحانه و با دقت به چایی داغ روی میز نگاه کنیم. حرارت گرمی که از دهانه‌ی استکان چای بیرون می‌آید، قرمزی خوش‌رنگش حتماً در ذهن ما جاودانه خواهد بود. بیایید امروز را با نگاه کردن به همه‌چیز برای خودمان خاطره بسازیم.

شاید این روزهای شلوغ، مترو یا اتوبوس اعصاب‌تان را خرد کرده باشد؛ ولی باید بگویم که یکی از هیجان‌انگیزترین مکان‌ها برای این بازی، همین جاهای شلوغ است. بیایید و بنشینید و به آدم‌ها نگاه کنید؛ به چشم‌های‌شان، به نوع حرکت دست‌های‌شان، حتی به نوع نشستن و ایستادن‌شان. آن‌جاست که می‌فهمیم آدم‌های زیادی در این دنیا هستند که با همه فرق دارند. آن‌جاست که می‌فهمیم همه مثل هم نیستند.

در خیابان که قدم می‌زنیم، اگر برای چند لحظه سرمان را از گوشی همراه‌مان بیرون بیاوریم و به اطراف نگاه کنیم، می‌بینیم که چه‌قدر درختی که هر روز از کنارش می‌گذشتیم بزرگ‌تر شده است. چه‌قدر کبوتران زیادی روی شاخه‌هایش لانه ساخته‌اند، یا اگر گشتی در محله‌ی‌مان بزنیم، می‌بینیم خانه‌های اطراف دوباره نو شده‌اند و آدم‌های زیادی در آن‌ها به شادی زندگی می‌کنند؛ ولی ما بی‌توجه از کنارشان گذشته‌ایم و به آن‌ها دقت نکرده‌ایم. وقتی می‌آیید خانه، اگر فقط برای چند دقیقه بنشینید کنار پدر و مادرتان و با دقت نگاه‌شان کنید، حتماً با تعجب می‌بینید که چند تار موی سفید لابه‌لای موها‌ی‌شان خودنمایی می‌کند و تو حواست نبوده است. به چشم‌های‌شان که نگاه می‌کنید می‌بینید گرد خستگی روی‌شان پاشیده است؛ چشم‌هایی که تو را همیشه در بدترین مشکلات، دل‌گرم و قوی نگه داشته؛ درست مثل یک کوه. پس خوب است که گاهی اوقات به اطراف‌مان نگاه کنیم. آن وقت این نگاه‌ها در ذهن‌مان و در قلب‌مان جا خوش می‌کند. آن‌وقت است که می‌فهمیم چه‌قدر آدم‌های مختلفی هستند که می‌شود ببینیم؛ چه‌قدر در این دنیای بزرگ می‌توان آدم‌های مختلفی را پیدا کرد!

نمی‌دانم که می‌دانید یا نه، ولی همه‌ی ما با آدم‌هایی که دور و اطراف‌مان هستند می‌توانیم دنیا را بیش‌تر بشناسیم. فقط باید به آدم‌ها نگاه کنیم؛ درست و بی‌نقص و بدون هیچ قضاوتی. باید گوشه‌ای ایستاد و به آدم‌ها و به جزئی‌ترین رفتارشان نگاه کرد. بشینیم و به طبعیت و به خیابان‌ها و به حیوانات نگاه کنیم. حتماً چیزهای زیبایی می‌بینیم که تا به حال بهشان توجه نداشته‌ایم. آن‌وقت هست که می‌فهمیم هنوز این دنیا چیزهای خوب و دوست‌داشتنی دارد که ما به آن‌ها نگاه کنیم. پس بیاییم یک روز از روزهای سرد زمستانی، گوشی‌های‌مان را در جیب‌های‌مان بگذاریم و به دنیای اطراف‌مان با دقت نگاه کنیم. حتماً هیجان‌زده می‌شویم وقتی ببینیم این‌قدر اطراف‌مان پُر است از اتفاق‌های مختلف که هر روز می‌شود با آن‌ها هزاران هزار خاطره ساخت و زندگی کرد.

CAPTCHA Image