اگر مدافعین حرم نبودند

10.22081/hk.2017.63734

اگر مدافعین حرم نبودند


 

سمیه نفری

این روزها همه از رفتن بابا حرف می‌زدند. دیگر مامان مثل همیشه آرام نبود. بی‌قرار و سرگردان بود. روزی چند بار به سراغ کمد لباس‌های بابا می‌رفت. لباس‌ها را نگاه می‌کرد، به آن‌ها دست می‌کشید و با بغض آن‌ها را در چوب‌لباسی‌شان مرتب می‌کرد. وقتی از کنار درِ کمد، نگاه من را روی خودش می‌دید، بغضش را قورت می‌داد و الکی لبخند می‌زد. یک ‌بار هم وقتی داشت پای گاز کتلت درست می‌کرد، گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت. خودم دیدم که اشک‌هایش را با پشت دست پاک می‌کرد.

وضع مادربزرگ هم بهتر از مامان نبود. مدام پای سجاده بود. نماز می‌خواند، دعا می‌خواند، ذکر می‌گفت و گریه می‌کرد. پدربزرگ هم دائم پای تلویزیون اخبار می‌دید و حوصله‌ی هیچ‌کس را نداشت.

نمی‌دانم بابا کجا می‌خواهد برود. فقط می‌دانم می‌خواهد برود جنگ. این‌جا که جنگ نیست، پس کجا می‌خواهد برود؟ باید بروم و با بابا حرف بزنم. بهش بگویم دوست ندارم برود. می‌خواهم مثل قبل شاد و خوش‌حال باشیم، با هم به پارک و مهمانی برویم، شب‌ها به خانه بیاید و با هم بازی کنیم و مثل همیشه، وقتی مامان به من املا می‌گوید، کنارم بنشیند و بهم تقلب برساند.

به هال می‌روم. بابا دارد با تلفن صحبت می‌کند و وقتی می‌بیند ایستاده‌ام و نگاهش می‌کنم، دستش را دراز می‌کند و با سر اشاره می‌کند که بروم پیشش. می‌روم کنارش. تا صحبتش تمام شود، حرفم را آماده می‌کنم و تا تلفن را می‌گذارد، می‌گویم: «بابا! من می‌دانم که می‌خواهی بروی جنگ. دوست ندارم از پیش ما بروی. اصلاً مگر جنگ شده، کجا می‌خواهی بروی؟ نرو. پیش ما بمان!»

بابا سکوت می‌کند. انگار دارد فکر می‌کند! بعد می‌گوید: «از کجا می‌دانی که جنگ نشده؟»

می‌گویم: «می‌دانم. اگر جنگ شده بود که همه‌جا این‌قدر آرام نبود. صدای بمب و موشک می‌آمد و شهر خراب شده بود.»

بابا نگاهم می‌کند و می‌گوید: «این‌جا جنگ نشده؛ اما جنگ در نزدیکی ماست. ما باید برویم و با دشمنان بجنگیم و نگذاریم جلوتر بیایند.»

سریع می‌گویم: «خب هر وقت دشمن به این‌جا آمد، آن وقت با او بجنگید.»

بابا می‌گوید: «فکر کن کسی بیرون ایستاده و می‌خواهد خانه‌ی ما را آتش بزند. ما باید برویم و نگذاریم این کار را بکند، یا صبر کنیم هر وقت خانه را آتش زد، آن وقت برویم سراغش؟ ما باید برویم و جلویش را بگیریم. وقتی خانه‌ی ما آتش بگیرد دیگر خیلی دیر است!»

به حرف بابا فکر می‌کنم. راست می‌گوید. باید تا دیر نشده جلوی دشمن را گرفت. بابا دست می‌کشد به موهایم و می‌گوید: «حالا فهمیدی من برای چه می‌خواهم بروم؟ راضی هستی دختر قشنگم؟»

دستم را روی صورت بابا می‌کشم و می‌پرسم: «بابا! زود برمی‌گردی؟»

بابا بوسه‌ای به پیشانی‌ام می‌زند و می‌گوید: «اگر خدا بخواهد...»

حرم

حرم حضرت زینبB در جنوب دمشق در کشور سوریه است و از زیارت‌گاه‎های شیعیان به شمار می‎رود. منطقه‎ای که حرم حضرت زینبB در آن قرار دارد، نزد ایرانیان به «زینبیه» مشهور است.

اقدامات گروههای تروریستی تکفیری برای تخریب حرم

پس از انتشار گسترده‌ی تروریست‌های تکفیری در سوریه و تصرف مناطق مختلف این کشور از سوی آنان، در سال 1391، حرم حضرت زینبB چندین بار مورد حمله‌ی خمپاره‌ای و انتحاری قرار گرفت که قسمت‌هایی از حرم آسیب دید! بخشی از این حمله‌ها نیز در مناطق اطراف حرم اتفاق افتاد که باعث شهادت برخی از زائران و ساکنان اطراف حرم شد. تروریست‌های تکفیری بارها تا نزدیکی حرم حضرت زینبB پیشروی کرده بودند؛ اما با مقاومت شیعیان و ساکنین منطقه مواجه شدند.

به دنبال این اقدامات و تهدید تروریست‌های تکفیری به تخریب حرم‎های اهل‌بیتU، به‌ویژه حرم حضرت زینبB، گروه‎های زیادی از شیعیان سوریه و کشورهای دیگر، به‌ویژه ایران، عراق، لبنان و افغانستان برای دفاع از حرم‎های اهل‌بیتU و اماکن زیارتی در برابر گروه‎های تکفیری عازم سوریه شدند. این گروه‌ها که به «مدافعان حرم» مشهورند، تا این زمان مانع از ورود گروه‌های تروریستی به منطقه‌ی زینبیه شده‌اند.

مدافعان حرم چه کسانی هستند؟

مدافعان حرم، نیروهایی هستند که از سوی جمهوری اسلامی ایران سازماندهی و به کشورهای سوریه و لبنان اعزام می‌شوند که هدف حفاظت از حرم خاندان حضرت محمدj را دارند و به گروه‌های هم‌فکر در این کشورها، کمک‌های مستشاری و عملیاتی می‌کنند.

بیش‌تر افراد این گروه را نیروهای رسمی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و بسیج تشکیل می‌دهند که اکثر کشته‌شده‌های ایران نیز از این دو نهاد نظامی ایران هستند. در بین شهدا افراد عادی از طیف‌های مختلف شغلی هم دیده می‌شوند؛ به علاوه، در فهرست شهدای مدافع حرم، افرادی از اهل‌سنت هم دیده می‌شوند.

مدافعین حرم به «سپاه بین‌المللی شیعیان» معروف هستند. این افراد بیش‌تر از کشورهای ایران، یمن، افغانستان، عراق، سوریه و لبنان هستند.

چرا مدافعین حرم؟

تروریست‌ها در سوریه، در اردی‌بهشت سال ۱۳۹۲ علاوه بر نبش قبر حجر بن عدی، از یاران باوفای حضرت علیm و امام حسنm که در سوریه مدفون است، تهدید به تکرار این اقدام در حرم حضرت زینبB کرد. سیدحسن نصرالله، ضمن آن‌که حمله به حرم حضرت زینبB را دارای پیامدهای بسیار خطرناک دانست، از کسانی سخن گفت که در حال دفاع از حرم حضرت زینبB هستند و در این راه کشته می‌شوند. این اصطلاح پس از تهدید گروه‌های تروریستی مبنی بر حمله به حرم حضرت زینبB، در اوایل سال ۱۳۹۲ وارد ادبیات اجتماعی شد و استفاده از عبارت «مدافعان حرم»، از آن وقت در رسانه‌های ایرانی و فارسی‌زبان رایج شد.

هدف از اعزام مدافعان حرم به سوریه

منظور از مدافعان حرم، تنها دفاع از حرم حضرت زینبB نیست. مدافعان حرم در وهله‌ی اول از امنیت کشورمان دفاع می‌کنند. مهم‌ترین تلاش آن‌ها این است که قبل از آن‌که دشمن به پشت مرزهای ما برسد، آن را در سرزمین‌های دور زمین‌گیر کنند. افرادی که تحت عنوان «دفاع از حرم حضرت زینبB» داوطلبانه به سوریه می‌روند، دو کار عمده انجام می‌دهند: کمک به مردم سوریه در دفاع از سرزمین‌شان به درخواست خودشان، و هم‌چنین جلوگیری از ورود تکفیری‌ها به ایران اسلامی.

اکنون دیگر کسی به اهمیت کاری که شهدای مدافع حرم انجام می‌دهند، شک ندارد. همه می‌دانند که مدافعین حرم، خارج از مرزهای ایران امنیت داخل کشور را تأمین می‌کنند، پیش از این‌که هر حرکت نظامی از سوی تروریست‌ها به مرزهای کشور نزدیک شود. اگر مدافعین حرم در کشورهای دیگری خارج از مرز ایران که تروریست‌ها آن‌جا حضور دارند، مانند داعش حضور پیدا نکنند، قطعاً شاهد تبعات ناخوشایندی در داخل کشور خود خواهیم بود؛ چراکه این گروه‌های تروریستی به هیچ‌کس رحم نخواهند کرد! اگر شهدای مدافع حرم نبودند، امروز باید با تروریست‌ها در درون مرزها مقابله می‌کردیم. در زمانه‌ای که ابرقدرت‌های جهان به دنبال اسلام‌ستیزی هستند، شهدای مدافع حرم برای کمک به اسلام قیام کردند؛ بی‌شک خون شهدای مدافع حرم اثر خواهد کرد و ریشه‌ی ظلم خشکیده و مظلومان عالم و تمام آزادگان جهان، سربلندتر از امروز خواهند بود.

CAPTCHA Image