بشنو از گل / بار دیگر بهار می‌آید

10.22081/hk.2017.63667

بشنو از گل / بار دیگر بهار می‌آید


بار دیگر بهار می‌آید

بار دیگر بهار می‌آید

خنده‌ی روزگار می‌آید

عید نوروز می‌رسد یکهو

تا بگردیم توی خانه ولو

ظهرها می‌شویم ما بیدار

جای صبحانه می‌زنیم ناهار!

بی‌خیال ریاضی و تاریخ

چند روزی صفا کنیم از بیخ

بی‌توجه به شیمی و انشا

درس را مدتی کنیم رها

پشت هم، منزل عمو، دایی

باسلوق می‌زنیم با چایی

حمله‌ور سوی خانه‌ی خاله

تا شود پر شکم که نه، چاله!

هی تعارف کند، ولی جا نیست

روزها، روزهای مهمانی‌ست

می‌زنم داد، می‌کنم فریاد

بچه‌ها، عیدتان مبارک باد!

 

------------------

دو شعر از: عبدالله مقدمی

بشنو از گل

بشنو از گل چون حکایت می‌کند!

از بهاری نو روایت می‌کند

 

حال و حولِ مَشتی و خوش‌حال ما

هست از این روزها و این هوا

 

بلبل عاشق صفایی می‌کند

آدمی را هِی هوایی می‌کند

 

در میان سبزه‌زاران می‌دویم

چون درختان سبز و روشن می‌شویم

 

چند روزی بی‌هراس از امتحان

بی‌خیالِ شیمی و جبر و زبان

 

پشت هم هر روز در گل‌گشت، ما

در پی پروانه‌ها در دشت‌ها

 

ای بهار! ای جمله حال و حول، تو!

درس الطاف خدا را قول، تو!

 

می‌شود در کوچه‌ها شمشاد شاد

خانه‌ی تو ای بهار آباد باد!

CAPTCHA Image