لبنان و حزب‌الله

10.22081/hk.2017.63655

لبنان و حزب‌الله


 

سمیه نفری

گوشه‌ی اتاق نشسته بود و کتاب‌های درسی‌اش را برای بار صدم ورق می‌زد و نگاه می‌کرد. دلش برای مدرسه و هم‌کلاسی‌هایش تنگ شده بود. برای خانم‌معلم مهربان که نمی‌دانست می‌تواند باز هم او را ببیند یا نه. برای خانه و اتاقش که پر از عروسک‌های زیبا بود.

از سه هفته قبل که جنگ شروع شد، با مادر و خواهر کوچکش به خانه‌ی پدربزرگ آمده بودند. پدر می‌گفت این‌جا امن‌تر است. آن‌ها را به پدربزرگ و پس از او به خدا سپرده بود و خودش به جنگ رفته بود. گفته بود می‌رود تا از خانه و مدرسه و شهر دفاع کند.

مادر درِ اتاق را باز کرد و نگاهی به نورا انداخت که چشمش به کتاب و حواسش جای دیگر بود. بسته‌ای را که در دست داشت، در پشتش پنهان کرد، رفت و کنار نورا نشست. قبل از این‌که مادر حرفی بزند، نورا گفت: «مادر! دلم برای خانه‌ی‌مان تنگ شده. پس کی به خانه‌ی‌مان برمی‌گردیم؟» مادر گفت: «نمی‌دانم دخترم! شهر ما مرکز جنگ و زیر بمباران است. فعلاً باید این‌جا بمانیم.» نورا گفت: «دلم برای پدر هم تنگ شده. دوست دارم پیش‌مان برگردد و با هم به خانه برویم.» مادر، نورا را در آغوش گرفت و گفت: «برمی‌گردد عزیزم! من مطمئنم به زودی جنگ تمام می‌شود و همه با هم به خانه می‌رویم. باید صبر داشته باشیم.» نورا گفت: «این‌جا حوصله‌ام سر می‌رود. نه تلویزیونی هست و نه اسباب‌بازی و عروسکی. پدربزرگ هم که مریض است، حوصله‌ی سروصدا ندارد و ما نمی‌توانیم بازی کنیم.» مادر که انگار منتظر شنیدن این حرف از دخترش بود، لبخند زد و دستش را به عقب برد و بسته‌ای را که پشتش گذاشته بود، در دستان نورا گذاشت و گفت: «خدا از دل بچه‌ها باخبر است. حالا که دلت برای عروسک‌هایت تنگ شده، یک انسان مهربان این را برایت فرستاده.» نورا خندید و با ذوق مشغول باز کردن بسته شد.

داخل بسته یک عروسک زیبا با دامن بلند و موهای مشکی بود. نورا عروسک را در آغوش گرفت و گفت: «خیلی قشنگ است، کی این را برایم فرستاده؟» مادر موهای دخترک را نوازش کرد و گفت: «یک دخترکوچولوی زیبا مثل خودت، از یک جای دور.» نورا پرسید: «از کجا؟» مادر گفت: «مردم مهربان ایران، کمک‌های زیادی برای ما فرستاده‌اند؛ کلی مواد غذایی، لباس و دارو. این عروسک را هم برای تو فرستاده‌اند تا حوصله‌ات سر نرود و با آن سرگرم شوی.» نورا عروسک را محکم به سینه فشرد و گفت: «خیلی دوستش دارم...»

با لبنان آشنا شویم

لُبْنان، کشوری در غرب آسیاست. لبنان از شمال با سوریه و از جنوب با فلسطین مرز مشترک دارد. پایتخت لبنان، بیروت و زبان رسمی ‌آن، عربی است. شصت درصد از جمعیت لبنان مسلمان و چهل درصد مسیحی هستند. سیستم سیاسی در لبنان، پارلمانی است. این سیستم به گونه‌ای طراحی شده ‌است که تمام اقوام و مذاهب در آن سهمی‌ از قدرت سیاسی داشته باشند. طبق این توافق، رئیس‌جمهور از میان مسیحیان، نخست‌وزیر از میان مسلمانان سنی و رئیس پارلمان از بین شیعیان انتخاب می‌شود.

جنگ 33 روزه

جنگ اسرائیل علیه لبنان، نبردی 33 روزه بین ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان بود که دامنه‌ی آن، شمال اسرائیل و سراسر لبنان را در بر گرفت.

اسرائیل و آمریکا بعد از سال ۲۰۰۰ توافق کرده بودند که باید حزب‌الله را از لبنان حذف کرد. آن‌ها می‌گفتند ماری وجود دارد که سر آن در «تهران»، وسط آن در «سوریه» و دم آن در «لبنان» است و مناسب‌ترین جایی که می‌توان به این مار لطمه زد، دُم آن است؛ چون نزدیک بودن لبنان به اسرائیل، تهدید خطرناکی برای آن‌ها بود.

در سیزدهم ژوئیه 2006، اسرائیل بمباران لبنان را آغاز کرد که جرقه‌ی آغاز جنگ 33 روزه بود. رژیم صهیونیستی با دستور مستقیم «جورج بوش» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، حمله‌ی همه‌جانبه به لبنان را آغاز کرد. در این جنگ، صدها لبنانی جان خود را از دست دادند که اکثر آنان غیرنظامی ‌بودند. برخلاف آن‌چه کاخ سفید پیش‌بینی کرده بود، نیروی هوایی اسرائیل در طول این جنگ حتی یک بمباران نتیجه‌بخش نداشت و برای ایجاد فشار و قتل‌عام غیرنظامیان، تنها به انهدام زیرساخت‌های شهرهای لبنان اقدام می‌کرد. در مقابل، نیروهای حزب‌الله با کنترل دامنه‌ی جنگ و به‌کارگیری مرحله‌ای موشک‌های دوربرد خود، موفق شدند صدمات سیاسی و نظامی ‌زیادی را به اسرائیل وارد کنند. حزب‌الله با پرتاب موشک‌، شهرهای اشغالی مانند «حیفا» را هدف قرار داد و اسرائیل در این نبرد صدها سرباز خود را از دست داد. سرانجام این جنگ با قطع‌نامه‌ی ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل و پس از 33 روز پایان یافت.

روابط ایران و لبنان

ایران، کشورهای لبنان و سوریه را به رسمیت شناخت و نمایندگی سیاسی در آن‌ها تأسیس کرد. فقهایی از قبیل محقق کَرَکی و شیخ بهایی نقش مهمی در تأسیس حوزه‌های علمیه، در ایران داشته‌اند. رابطه‌ی شیعیان دو کشور، به سال‌های بسیار دور بازمی‌گردد و حتی اکثر شیعیان ایران، شیعه بودن خود را مدیون شیعیان و علمای لبنان هستند. از آن طرف، در دهه‌های گذشته که شیعیان لبنان تحت فشار بسیار بودند و به مستضعف‌ترین اقشار لبنان تبدیل شده بودند، امام موسی صدر که متولد شهر قم بود، از طرف حوزه برای رسیدگی به امور شیعیان به لبنان اعزام شد و به فعالیت پرداخت. این عالم مجاهد، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کرد و رهبری فکری و سیاسی شیعیان لبنان را به عهده‌ گرفت.

حزب‌الله لبنان

«حزب‌الله» نام سازمانی شیعه در لبنان است. دبیر کل این جنبش «سیدحسن نصرالله» است. مناطق نفوذ حزب‌الله بیش‌تر در مناطق جنوب لبنان است.

در زمان جنگ داخلی لبنان، حزب‌الله به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ‌ایران، تعلیم نظامی‌ داده شد. هدف اصلی حزب‌الله، برپایی حکومت اسلامی‌ در لبنان است. ایالات متحده‌ی آمریکا و اسرائیل حزب‌الله را در فهرست گروه‌های تروریستی طبقه‌بندی کرده‌اند.

موفقیتی که حزب‌الله به دست آورد این بود که نشان داد گروهی نیست که به دنبال پُست و مقام باشد و خالصانه به دنبال این بود که متجاوز را از کشور اخراج کند. در طی سی سال عمر حزب‌الله و خصوصاً از شهادت فرزند سیدحسن نصرالله به بعد، یک وحدت ملی ایجاد شد که مقاومت حزب‌الله حق است و از مردم حمایت می‌کند.
در جریان جنگ ۳۳ روزه، گروه‌های مختلفی در جنگ درگیر بودند؛ از جمله گروه‌های مسیحیان، سنّی‌ها، شیعیان و... اما یک صفت مشترک در آن‌ها بود، این‌که هیچ‌وقت رهبران آن‌ها در جنگ‌ها شرکت نمی‌کردند و فرزندان رهبران نیز در جنگ‌ها حضور نداشتند. گروه‌هایی که در لبنان بودند، مردم را به جنگ می‌فرستادند و فرزندان رهبران‌شان را به اروپا و آمریکا می‌فرستادند تا درس بخوانند؛ بنابراین بیش‌تر آدم‌های عادی بودند که کشته می‌شدند؛ اما حزب‌الله این‌گونه نبود؛ هم رهبران آن به شهادت رسیدند و هم فرزندان آن‌ها؛ همان‌گونه که فرزند سیدحسن نصرالله به شهادت رسید.

CAPTCHA Image