غازها و گازها و سازها!

10.22081/hk.2017.63652

غازها و گازها و سازها!


 

سیدمحمد مهاجرانی

چند واحد فسقلی و پر از صدا

شش‌تا پایین، شش‌تا بالا

از صبح تا شب، از شب تا صبح این‌جوریه قصه‌ی ما:

این‌وری شیپور می‌زنه

اون‌وری سنتور می‌زنه

پایینی‌مون خروس بی‌محل که هیچ! بوقلمون و غاز داره

روبه‌رویی، زنگ درش، صدایی خط‌خطی‌تر از خمیازه‌ی گُراز داره!

این‌طرفی عاشق فیلم اَکشِنه، خونه‌ش پر از صدای توپ و هفت‌تیره!

اون یکی عاشق جومونگ! خونه‌ش پر از صدای اسب و شمشیره!

بالایی‌مون بدن‌سازه! وزنه و میل برمی‌داره

پایینی‌مون بازیگره

صدای اسب و اژدها درمیاره

پنجره را وا می‌کنیم، صدای بوق و گاز میاد

صدای تاخت‌وتاز میاد

صدایِ «آی! گوجه خیار!

آی خونه‌دار! زنبیلو بردار و بیار!»

از پله‌ها، گرومب گرومب، صدای پا

از پشت در، داد و هوار بچه‌ها، قهقهه‌ی همسایه‌ها

با این حساب شما بگید، کی استراحت بکنیم؟

چه‌طور باید یه خواب راحت بکنیم؟

CAPTCHA Image