قاب عکس
عاطفه جوشقانیان
داری درون قلبت
مهر و وفا و خوبی
زیرا بغل گرفتی
بابای مهربان را
ای قاب عکس چوبی...
----------------------------
سرنوشت جدید
سیدمهدی موسوی
من درختِ تناوری بودم
ارّهها قطعه قطعهام کردند
شاخ و برگم جدا شدند از هم
کاش میشد دوباره برگردند!
پارههای تنم بدون درنگ
جمع شد، بارِ کامیونها شد
توی یک کارخانهی کاغذ
تکههای تنم مقوّا شد
بستهبندی شد آن مقوّاها
پشتِ نیسان به چاپخانه رسید
سرنوشتم چه بود: جلد کتاب
سرنوشتم عجیب بود و جدید
روی هر جلد چاپ شد نامی
روی هر جلد چشمه جاری شد
سرنوشتم کتابِ شیرینِ
«شیوههای درختکاری» شد
--------------------------------------
بهار...
نسیم نوروزی
توی دست نورس بهار
میشود ترانه کاشت
بر نوک قناری و پرندهها سرود شاد
بر تن درختها جوانه کاشت
از بهار رنگرنگ
میشود توقع سکوت داشت؟
ارسال نظر در مورد این مقاله