چراغ/ تختی


علی‌اکبر حائری

شروع تختی

در روز پنجم شهریور سال 1309 به دنیا آمد. آخرین فرزند رجب‌خان (پدرش) بود و دو برادر و خواهر دیگر هم داشت. خانواده‌اش از لحاظ مالی وضع خیلی مناسبی نداشتند؛ به خاطر همین غلامرضا نتوانست بیش‌تر از نه سال درس بخواند و بالأخره در سال 1329 کشتی را آغاز کرد و به باشگاه پهلوان‌پرور پولاد رفت.

 

چرا تختی؟

حاج‌قلی (پدربزرگ غلامرضا) در محله‌ی خانی‌آباد خواروبارفروشی داشت. او همیشه در مغازه‌اش روی یک تخت بلند می‌نشست؛ به همین دلیل در بین اهالی معروف شد به حاج‌قلی تختی و همین به نام خانوادگی‌اش بدل شد.

 

رکوردهای تختی

1- اولین کشتی‌گیر ایرانی که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال‌های جهانی و المپیک بشود.

2- اولین ورزشکار ایرانی که در سه المپیک مدال گرفت.

3- اولین ورزشکار ایرانی که در چهار المپیک شرکت کرد.

و...

 

محبوبیت تختی

مردم‌داری و منش پهلوانی‌اش باعث شده بود که حتی بعد از مرگ هم محبوبیتش را در بین مردم حفظ کند. تا آن‌جا که با پیروزی انقلاب، اسم خیلی از اماکن و کوچه و خیابان‌ها را به نام او کرده بودند. هم‌چنین اهل هنر هم با هنر خود برای ماندگاری این پهلوان که حالا یکی از اسطوره‌های کشورمان است، زحمات زیادی کشیدند که به چند مورد آن اشاره می‌کنم:

1- کتاب «تختی» نوشته‌ی حبیبه جعفریان.

2- کتاب «تختی افسانه نبود» نوشته‌ی امیرحسین فردی.

3- تندیس‌های بسیار که معروف‌ترین آن مجسمه‌ی برنزی تختی در محله‌ی خانی‌آباد تهران است.

4- فیلم «جهان‌پهلوان تختی» که قرار بود به کارگردانی علی حاتمی ساخته شود؛ ولی به دلیل مرحوم شدن او، بهروز افخمی وظیفه‌ی ساخت این فیلم را بر عهده گرفت.

 

تختی از زبان تختی

به نظر من تاریخ تولد و مرگ یک انسان، همه‌ی زندگی او را تشکیل نمی‌دهد؛ آن‌چه زندگی یک مرد را از نقطه‌ی آغاز، از روز تولد تا لحظه‌ی مرگ می‌سازد شخصیت، روحیه‌ی جوان‌مردی، صفا، انسانیت و اخلاقیات اوست.  

 

• من شخصاً تجربه دارم که هر وقت حریفان خود را قوی و بزرگ حساب کرده‌ام، برد و پیروزی را آسان‌تر به چنگ آورده‌ام. من از کبر و غرور بیزارم و از پیروزی بی‌جهت، مغرور و گمراه نمی‌شوم. همیشه ده درصد خود را از حریفان، ضعیف‌تر حساب می‌کنم.  

 

• من اگر در میدان کشتی سردار نباشم، سرباز هم نخواهم بود.

• آینده متعلق به کسانی است که بیش‌تر رنج می‌برند.

• هدف یک ورزشکار، قهرمانی نیست. هر مردی با کم و بیش تمرین‌کردن می‌تواند قهرمان کشور شود؛ اما قهرمانی به گردن خویش و گردن ملت مدال طلا می‌آویزد که وجودش سرشار از جوان‌مردی و خدمت به هم‌نوع باشد.  

• من هرگز پسر خوبی نبودم؛ نه برای مردم و نه برای خانواده‌ام. دوست داشتم مهندس یا پزشک می‌شدم تا می‌توانستم از درآمد مشروع آن به همه کمک کنم؛ اما حالا می‌بینید که دستم خالی است. چه کنم؟ مردم خیال می‌کنند من همه چیز دارم؛ در حالی که این‌طور نیست. من پسر بد این مردم هستم که قادر نیستم کمک‌شان کنم.

روحش شاد!...

CAPTCHA Image