شعر


 

مهمان

فاطمه احمدزاده

ساحل همیشه منتظر موج است

دریا همیشه منتظر طوفان

چشمان روز، منتظر خورشید

قلب کویر، منتظر باران

*

پروانه‌های پولکی زیبا

چشم‌ انتظار رویش یک گلدان

حتی درخت و سبزه و گل‌ها نیز

چشم‌‌انتظار آمدن مهمان

*

مهمان تویی که قاصد بارانی

باران تویی که آینه‌ی عیدی

پروانه در نگاه تو می‌خندد

تو کهکشان روشن امیدی

*

هر چیز در زمین و زمان پیداست

از اشتیاق روی تو می‌گوید

باغی پر از طراوت و سرسبزی

از نرگس نگاه تو می‌روید

 

غصه‌های چندروزه

شهلا شهبازی‌حسابی

1

روی شانه‌ام نشسته‌ای چه‌قدر مهربان!

من مترسکم

ولی پیش من بمان پرنده‌جان

2

مادرم نشست و غصه بافت

خنده‌های من ولی

غصه‌های چندروزه را

شکافت!

 

 

خط نامرئی

مریم زرنشان

با تو من حرف دارم خدایا!

حرفی از جنس شعر و ترانه

درددل‌های ساده، صمیمی

مثل روییدن یک جوانه

*

با تو من حرف دارم خدایا!

حرف‌هایم سپید و زلال است

با زبان دلم می‌نویسم

واژه‌ها پیش تو پوچ و لال است

*

از دلم می‌کشد پر به سویت

حرف‌هایم شبیه فرشته

خط نامرئی‌ام خوب و خواناست

نامه‌های مرا دل نوشته

 

جنس درخت

نوشین نوری

تبر زد شاخ این بار

درخت سیب ده را

درخت سیب افتاد

به روی اطلسی‌ها

*

تبر جز قتل انگار

ندارد هیچ کاری!

به روی هر درختی

نوشته یادگاری

*

کنار سیب می‌خواند

پرستوی عزادار

در این دنیا نمانده

محبت، رحم انگار!

*

تبر هیچ آبرویی

در این بیشه ندارد

تبر جنس درخت است؛

ولی ریشه ندارد...

 

CAPTCHA Image