مهمان
فاطمه احمدزاده
ساحل همیشه منتظر موج است
دریا همیشه منتظر طوفان
چشمان روز، منتظر خورشید
قلب کویر، منتظر باران
*
پروانههای پولکی زیبا
چشم انتظار رویش یک گلدان
حتی درخت و سبزه و گلها نیز
چشمانتظار آمدن مهمان
*
مهمان تویی که قاصد بارانی
باران تویی که آینهی عیدی
پروانه در نگاه تو میخندد
تو کهکشان روشن امیدی
*
هر چیز در زمین و زمان پیداست
از اشتیاق روی تو میگوید
باغی پر از طراوت و سرسبزی
از نرگس نگاه تو میروید
غصههای چندروزه شهلا شهبازیحسابی 1 روی شانهام نشستهای چهقدر مهربان! من مترسکم ولی پیش من بمان پرندهجان 2 مادرم نشست و غصه بافت خندههای من ولی غصههای چندروزه را شکافت! خط نامرئی مریم زرنشان با تو من حرف دارم خدایا! حرفی از جنس شعر و ترانه درددلهای ساده، صمیمی مثل روییدن یک جوانه * با تو من حرف دارم خدایا! حرفهایم سپید و زلال است با زبان دلم مینویسم واژهها پیش تو پوچ و لال است * از دلم میکشد پر به سویت حرفهایم شبیه فرشته خط نامرئیام خوب و خواناست نامههای مرا دل نوشته جنس درخت نوشین نوری تبر زد شاخ این بار درخت سیب ده را درخت سیب افتاد به روی اطلسیها * تبر جز قتل انگار ندارد هیچ کاری! به روی هر درختی نوشته یادگاری * کنار سیب میخواند پرستوی عزادار در این دنیا نمانده محبت، رحم انگار! * تبر هیچ آبرویی در این بیشه ندارد تبر جنس درخت است؛ ولی ریشه ندارد...
ارسال نظر در مورد این مقاله