بیژن شهرامی
کلاس داستاننویسی با حضور علاقهمندان تشکیل شده و استاد که خود نویسندهی صاحبنامی است، از شرکتکنندگان میخواهد قصهی معروف چوپان دروغگو را به شکلی متفاوت به پایان ببرند. او میخواهد با این روش عملاً نوشتن داستانک را به شاگردانش بیاموزد .
یکی مینویسد: «چوپان صدایش به گرگ، گرگ! بلندشده و مردم هم با چوب و تبر به کمک آمدهاند؛ اما وقتی میبینند گرگی در کار نیست یقهی چوپان را میگیرند که چرا دروغ گفتهای؟ میگوید: ای بابا! من گفتم گل، گل! گل تازهای پیدا کردهام؛ خواستم بیایید و از دیدنش لذت ببرید.»
دیگری مینویسد: «مردم با بیل و چوبدستی آمدهاند تا چوپان و گله را از چنگ گرگ نجات دهند؛ اما میبینند گرگی در کار نیست. چوپان که تعجب آنها را میبیند، لبخندی میزند و تکه ابری را در آسمان نشان میدهد که شبیه گرگ است!»
نفر بعد هم مینویسد: «گرگ، گرگ! گفتن چوپان تمامی ندارد. مردم با عجله چیزی برمیدارند و به کمکش میشتابند. به او که میرسند، میبینند صحیح و سالم کنار گله نشسته است. از او توضیح میخواهند. میگوید: بله، گفتم گرگ؛ شما خودتان گرگ هستید که به هم بیرحم و بیانصاف شدهاید...»
استاد لبخندی از سر رضایت میزند و شروع به برشمردن چیزهایی که باید دربارهی داستانک دانست میکند و آن اینکه:
- اگر «افسانههای ازوپ» و دیگر متون مشابه باستانی را داستانک بنامیم، با قالبی بسیار کهن روبهرو هستیم و اگر آن را محصول قرن کمحوصلگی خوانندگان تصور کنیم، با قالبی نو و کمسنوسال مواجه هستیم .
- داستانک را داستان فوقالعاده کوتاهی معنی کردهاند که برخوردار از یک «Flash Fiction ، (کشفِ ضربهزننده)» است.
- «کشفِ ضربهزننده» را غافلگیرکردن خواننده از طریق بیان یک نکتهی ظریف دانستهاند؛ مثل اشتباهگرفتن گرگ با گل در داستانک اول.
- پیش از نوشتن داستانک باید داستانکهای زیادی خواند تا هم با شیوهی داستانکنویسی آشناتر شویم و هم موقع انتخاب موضوع، سراغ موارد تکراری نرویم .
- ایجاز و کوتاهنویسی، اصلی مهم در نوشتن داستانک است که بیاعتنایی به آن ممکن است مطلب ما را به حوزهی داستان کوتاه وارد کند .
- بعضی از نویسندگان، تعداد واژگان بهکاررفته را در داستانک حداکثر 250 کلمه دانستهاند و بعضی کمتر یا بیشتر؛ با این حال، داستانکهای موفق توفیقشان را در کوتاهی فوقالعاده جستوجو کردهاند .
- عنوان داستانک باید جالب، جذاب و حتیالامکان یککلمهای باشد .
- گاهی به داستانک، مینیمال هم گفته میشود؛ حال آنکه تعبیر دقیقی نیست؛ چراکه مینیمالیسم (سادهگویی) یک مکتب هنری است که بر پایهی ایجاز و خلاصهگویی بنا شده و در حوزههایی مانند موسیقی و هنرهای تجسمی هم ظهور و بروز دارد .
- مینیمالیستهای داستاننویس در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش میروند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاهترین شکل، باقی بماند؛ به همین دلیل کمحرفی از مشخصترین ویژگیهای این قبیل آثار است .
- «میم مثل مینیمال» اثر «جمعی از نویسندگان»، «نظافتچی» اثر «محمدرضا نظری»، «شرق غمگین» اثر «علی توکلی» و «چای بریز خانم» اثر «مهدی موسوی» از جملهی مجموعه داستانکهای فارسی است .
- و سخن آخر اینکه رسالت نویسنده، نشر خوبیها در جامعه و تلاش برای زدودن بدیهاست و داستانک ابزار بسیار مناسب و اثرگذاری در این راستاست .
ارسال نظر در مورد این مقاله