کارخونه‌ی یخ


 

سیدناصر هاشمی

 

آدم خسیس

یک خسیس برای بچه­اش اسمارتیز می­خره، روش می‌نویسه: «هر هشت ساعت یک عدد.»

 

متخصص

متخصص کامپیوتر رادیولوژیست می­شه. یه مریض میاد جواب عکس‌شو بگیره، بهش می­گه: «یکی از دنده­های سمت راست قفسه‌ی سینه‌تون شکسته که من با فتوشاپ براتون درستش کردم.»

 

پرخورها

چند تا پرخور داشتند غذا می­خوردند، یک‌دفعه یکی‌شون ترکید. بقیه گفتند: «خوش به حالش سیر شد!»

 

کشف جدید

یک دانشمند کشف کرد: «خورشید، روزها بی­جهت روشن است! در اصل باید شب­ها که تاریک است روشن باشد.»

 

بی­سواد

به بی­سوادی می­گویند: «تور را تعریف کن؟»

می‌گه: «تور، مجموعه سوراخ­هایی هستند که با طناب به هم وصل شده­اند.»

 

ملاقات جالب

احمقی مردی را در خیابان می­بیند و می­گوید: «ببخشید، من شما رو توی فرانسه ندیدم؟»

مرد می­گوید: «نه آقا! من اصلاً فرانسه نرفتم.»

احمق می­گوید: «چه جالب، اتفاقاً منم تا حالا فرانسه نرفتم؛ حتماً دو نفر دیگه بودن!»

 

دیوانه­ها

روزی دوتا دیوانه سوار تاکسی می­شوند. یکی از آن‌ها به راننده می­گوید: «آقای راننده! نوار موسیقی نداری؟»

راننده می­گوید: «خودت از توی داشبورد بردار.»

دیوانه هم از توی داشبورد بین چند تا نوار یک نوار ویدیو پیدا می­کند و هر چه‌قدر سعی می­کند نمی­تواند آن را داخل ضبط تاکسی بگذارد. دوستش می­گوید: «گیج! این نوار مال تریلیِ نه تاکسی.»

 

آدم زرنگ

کودکی از پیرمردی می­پرسد: «ساعت چنده؟» پیرمرد هم که ساعت نداشت، می­گوید: «بدو بدو دیرت شده.»

 

خسیس

پول قبض آب یک آدم خسیس زیاد میاد. به بچه­هاش می­گه: «فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم، معلوم می‌شه کی هی آب مصرف می­کنه!»

 

پیامک­های یخمکی

●آخرین بارى که نظرم برای کسى مهم بود به سال­ها پیش برمی­گرده که مادربزرگم ازم پرسید: «جاتو این‌جا بندازم یا اون اتاق؟»

●تنها طرحم برای آینده، اینه که اصلاً در موردش فکر نکنم.

●دیوانه­ای کدو‌تنبل می­خره، می‌ذاردش کلاس تقویتی.

●ﭘﺸﺖﻫﺮ ﺁﺩﻡ ﻣﻮﻓﻘﻲ، ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻊ‌ﺷﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ!

●پسر کوچک فامیل‌مان دستش توی دهانش بود. بهش گفتم: «توی مهدکودک بهتون یاد نمی‌دن دست توی دهن نکنید؟»

گفت: «تو دانشگاه به شما یاد نمی‌دن توی کار دیگران دخالت نکنید؟»

●دقت کردید سر هر موضوعی که توی خونه دعوا می‌شه، نتیجه اینه که تو زیاد می‌ری اینترنت؟

CAPTCHA Image