نویسنده
دیوونهای توی خیابون با دوستش دعواش میشه. جمعیت داد میزنند: «بزن توی فکش!»
دیوونه هم که نمیدونسته فک کجاست، محکم میزنه تو شکم دوستش. دوستش شکمشو میگیره، میگه: «آخ فکم!»
زبان انگلیسی
پدر: «پسرم! چرا نارحتی؟»
پسر: «آخه باباجون! امروز از انگلیسی، صفر گرفتم.»
پدر: «باباجان! صد دفعه بهت گفتم برو فرانسه بخون.»
پسر: «آخه باباجون! تو درس فرانسه استعداد ندارم.»
حاضرجوابی
پیرزنی رفت داروخانه و پرسید: «ننهجون! لکهبر صورت دارید؟»
داروخانهچی گفت: «نه مادر! نداریم.»
پیرزن هم با خونسردی گفت: «معلومه که نداری؛ اگه داشتی، به اون صورت داغونت میزدی.»
تخفیف
شخصی میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیستهزار تومن شده! به دکتر میگه: «اگه تخفیف بدی میگم کجام درد میکنه؛ وگرنه خودت بگرد پیداش کن.»
ساعت گمشده
یک نفر توی اتوبوس یک ساعت پیدا میکنه. میگه: «این ساعت مچی رنگ آبی که ساخت ژاپنه مال کیه؟»
آقایی میگه: «مال منه.»
میگه: «نشونیشو بده.»
طرف میگه: «آبی ساخت ژاپنه.»
میگه: «اینا رو که خودم گفتم! تو اصلاً بگو ساعت چنده؟»
اسب سیرک
یک اسب زنگ میزنه سیرک و میگه: «من کار میخوام.»
مدیر سیرک میگه: «کار نیست.»
اسب اصرار میکنه. آخرش مدیر میپرسه: «حالا چهکاری بلدی؟»
اسب میگه: «احمق! دارم باهات حرف میزنم.»
سوءتفاهم
پیرمردی در کوپهی قطار نشسته بود. پسری روبهروى او بود که دائم آدامس مىجوید. پیرمرد رو کرد به پسر و گفت: «شما خیلى لطف دارید که مىخواهید با من حرف بزنید تا حوصلهیمان سر نرود؛ ولى متأسفانه من کاملاً کر هستم!»
کمک
یک خارجی داشت توی دریا غرق میشد و هی داد میزد: «Help .» یک نفر که از اونجا رد میشد، گفت: «اگه به جای کلاس زبان، میرفتی کلاس شنا، غرق نمیشدی.»
خانواده
یک بچه میره مغازه و میگه: «ببخشید نوشابهی خانواده دارید؟»
مغازهدار میگه: «داریم؟»
بچه میگه: «به مجردها هم میدید؟»
پیامکهای یخمکی
●برای بابام پیام اومده: «به شما پانصد کیلو بایت اینترنت رایگان تعلق گرفته است.» میگه: «ببین کجا میدن، برو بگیر!» یعنی فنآوری اطلاعات همینطوری داره توی خونهی ما از سقف میچکه.
●حتی اگه من خونه نباشم و کنترل تلویزیون گم بشه، مامانم زنگ میزنه به من و میگه: «پاشو ببین کنترل زیرت نیست؟»
●تو فکرم یک نمایشگاه بزنم و نقاشیهایی رو که موقع درس خوندن برای کنکور کشیدم، به نمایش بگذارم.
●توی خونهی شما هم کاربرد توری پنجره اینه که نذاره پشهها از خونه برن بیرون؟
●انشاءالله روزی اونقدر فرهنگ بالا بره که تا آدامست رو از جیبت درآوردی، همه نگن «به ما هم بده.»
●لوازم ﺧﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﻘﯿﻪی ﻟﻮﺍﺯﻡ ﺩﺭﻭﻥ آﻥ، ﺯﺍﺋﺪﻩﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺭا ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ.
ارسال نظر در مورد این مقاله