جبران خلیل جبران


ستاره‌ی شرق و پیام‌آور سرزمین پیامبران

خداوندا!

دنیای آشفته‌ی درونم را که تنها از نگاه تو پیداست، با لالایی مهربان خود، آرام کن تا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کنم.

جبران خلیل جبران موفق‌ترین نویسنده و هنرمند معاصر عرب است که آثارش نه تنها در ایران، بلکه در جهان امروز بسیار پرآوازه و تأثیرگذار بوده است.

جبران در سال 1883در روستای زیبا و کوهستانی بشری در شمال لبنان به دنیا آمد. مادر جبران، «کامله رحمه» دختر کشیشی مارونی بود. (مارون قدسی از روحانیون قرن پنجم میلادی بود که بسیاری از مسیحیان لبنان پیرو او هستند.)

هنگام تولد او لبنان بخشی از سوریه‌ی بزرگ بود که سوریه‌ی کنونی، لبنان و فلسطین امروزی را در بر گرفته بود و تحت سلطه‌ی عثمانی‌ها بود. سال‌ها بعد جبران یکی از استقلال‌طلبان پرشور عرب، علیه دولت ترک عثمانی شد.

جبران خلیل، برادری ناتنی به نام «پیتر» داشت که شش سال از خودش بزرگ‌تر بود و همچنین دو خواهر کوچک‌تر به نام‌های «ماریانه» و «سلطانه» که بسیار به آن‌ها علاقه داشت.

از آن‌جا که خانواده‌ی جبران وضعیت اقتصادی مناسبی نداشتند، او مجبور شد از تحصیلات رسمی صرف‌نظر کند. به همین دلیل جبران در پنج سالگی به مکتب رفت و خواندن و نوشتن آموخت.

روحیه‌ی جبران از همان دوران کودکی درونگرا و رمانتیک بود. اگرچه او در دامن فقر بزرگ می‌شد؛ اما آن‌قدر تیزبین بود که مشاهده‌ی پدیده‌های خیره‌کننده و طبیعت منطقه‌ی سرسبز لبنان او را سرشار می‌کرد و اثری ژرف بر ذهن کنجکاو و ضمیر ناخودآگاهش می‌نهاد. درک مجموعه‌ی این فضاها بعدها دست‌مایه‌ی آثار و نوشته‌های زیبای او شد.

جبران از کشیش روستا و پدربزرگ روحانی‌اش زبان عربی، اندیشه‌های دینی و تاریخی را آموخت. از همان دوران کودکی نشانه‌های هوشمندی و تأمل، روح سرکش شاعرانه و میل به تصویرگری در او آشکار بود.

مهاجرت به آمریکا

خانواده‌ی جبران وضعیت مالی متوسطی داشتند؛ اما به دلیل بی‌مسؤولیتی و رفتارهای لاابالی پدرش سرانجام خانواده‌اش به فقر کشیده شد. جبران هشت‌ساله بود که پدرش به جرم اختلاس در اداره‌ی مالیات، اموالش مصادره شد و مدتی به زندان افتاد. سپس حکومت عثمانی تمام اموال‌شان را ضبط و خانواده‌اش را آواره کرد.

اما مادر جبران برخلاف پدرش، زنی مؤمن و بسیار با تدبیر و کاردان بود و در تربیت جبران، اهتمام و تأثیر به‌سزایی داشت. بعد از اقدامات حکومت عثمانی، مادر جبران تصمیم گرفت با خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کند. در 25 ژوئن سال 1895، جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش لبنان را ترک و به ایالات متحده‌ی آمریکا رفت و در آن‌جا در محله‌ی چینی‌های بندر بوستون که عرب‌های مهاجر بسیاری در آن می‌زیستند جایی اجاره کردند تا زندگی جدید خود را با کار و تلاش اداره کنند.

جبران تنها عضو خانواده‌اش بود که به سبب علاقه و استعداد خود و تلاش و تشویق مادرش موفق شد به مدرسه برود و به تحصیل دانش بپردازد.

او در مدرسه به آموختن انگلیسی و ادبیات پرداخت و توانست با نقاشی‌ها و طرح‌هایش که از لبنان با خود آورده بود توجه آموزگارانش را جلب کند.

در سال 1896 هنرمندی آمریکایی، به نام «فرد هلند دای» که او را متفاوت یافته بود به تشویق و تقویتش پرداخت و گرایش هنری و تصویرگری وی را شکوفاتر ساخت.

دای، جبران را با اساطیر یونان، ادبیات جهان، نوشته‌های معاصر و عکاسی آشنا کرد و جبران با کمک او وارد حلقه‌ی بوستونی‌ها شد و شهرت کوچکی برای خود پیدا کرد.

بازگشت به لبنان

جبران به شوق زادگاه و آشنایی با زبان و فرهنگ خویش، تصمیم گرفت به لبنان برگردد تا تحصیلاتش را به پایان برساند و عربی بیاموزد.

او سرانجام در سال 1898 وارد بیروت شد و به «مدرسه الحکمه» رفت. جبران در این دوره کتاب مقدس را به زبان عربی خواند و با دوستش، یوسف حواییک، مجله‌ای به نام «المناره» منتشر کرد که حاوی نوشته‌های آن دو و نقاشی‌های جبران بود.

مرگ در خانواده و بازگشت به ایالات متحده

در سال 1902 جبران پس از قطع ارتباط با پدرش زندگی محقری را برای خودش آغاز کرد. این در حالی بود که جبران تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بود، دو زبان فرانسه و عربی را به خوبی آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسیده بود.

در همان هنگام شنید که برادر ناتنی‌اش سل گرفته، خواهرش سلطانه مشکل روده‌ای دارد و مادرش گرفتار سرطان است.

جبران با شنیدن خبر بیماری هولناک سلطانه، در ماه مارس 1902 لبنان را ترک کرد؛ اما دیر رسید و سلطانه در چهارده سالگی درگذشته بود. در همان سال، پیتر با بیماری سل و مادرش با سرطان از دنیا رفتند.

این مصیبت‌های پیاپی چیزی از پشتکار و اراده‌ی جبران نکاست و او این بار با همت بیش‌تری به نقاشی و نویسندگی ادامه داد.

جبران در نیویورک در خیابان دهم دفتری تأسیس کرد که سال‌ها مجمع نویسندگان و شاعران و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگان آمریکایی او بود.

بهترین و پخته‌ترین آثار شعری و نقاشی جبران در این دوران 21 ساله‌ی اقامت در آمریکا شکل گرفت و به صورت کتاب‌ها و نمایشگاه‌های متعدد به جهانیان عرضه شد و او را در زمانی کوتاه به اوج شهرت و محبوبیت رسانید.

کتاب‌شناسی جبران

از آثار ارزشمند جبران خلیل جبران می‌‌توان از ارواح سرکش، اشک لبخند، بال‌های شکسته، کاروان‌ها و طوفان‌ها، نوگفته‌ها و نکته‌ها، دیوانه، نامه‌ها، ماسه و کف، پیشتاز، خدایان زمین، سرگردان، مسیح فرزند انسان، پیامبر، باغ پیامبر نام برد.   

سال 1904 در نخستین نمایشگاه نقاشی جبران، خانم ماری هسکل که فردی ثروتمند و مدیر مدرسه‌ای بود، او را کشف و با تشویق‌ها و حمایت مالی خود موانع پیشرفت او را برطرف کرد.

در همین سال انتشار مقالات وی در روزنامه‌ی عرب‌المهاجر، آغاز شد و نثر ویژه‌ی جبران مورد توجه قرار گرفت و در پی آن کتاب‌های «موسیقی» در سال 1905 «عروسان مرغزار» در سال بعد و «ارواح سرکش» را در سال 1908 به چاپ رساند.

بخش‌هایی از دو کتاب اخیر حاوی انتقادات تندی نسبت به کشیشان و کلیسا بود که با عکس‌العمل شدید آنان روبه‌رو شد، در نتیجه کتابش توقیف و در بازار بیروت به آتش کشیده شد.

نخستین کتاب انگلیسی جبران، با عنوان «دیوانه» در سال 1918 منتشر شد و مطبوعات محلی از آن استقبال کردند.

جبران در سال‌های باقی‌مانده‌ی عمرش به نقاشی، صورت‌گری آثارش و نشر آثاری هم‌چون «تندبادها»، «پیشتاز» و تکمیل و انتشار مهم‌ترین و مشهورترین کتابش، «پیامبر» به زبان انگلیسی پرداخت.

«پیامبر» که حاصل سال‌ها تلاش فکری و ادبی جبران و عصاره‌ی آثار و اندیشه‌های اوست به بیش‌تر زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده و تاکنون میلیون‌ها نسخه از آن چاپ شده است.

او همچنین به نگارش مفصل‌ترین کتاب انگلیسی‌اش پرداخت که روایتی تازه از مسیح بود و عنوان آن را «عیسی فرزند انسان» نهاد.

بیماری و وفات جبران

رنجوری مزمن، ناراحتی قلبی و به ویژه بیماری کبد که به سرطان منجر و به مرض سل نیز تشدید شد، سرانجام جبران را از پای انداخت تا این که چراغ زندگی‌اش در دهم آوریل سال 1931 در سن 48 سالگی در بیمارستان سنت وینسنت نیویورک به خاموشی گرایید.

در آمریکا و سوریه هزاران شرقی و غربی و مسلمان و مسیحی برای او به سوگ نشستند. جسدش را به زادگاهش بازگردانیدند تا روح بلند و بی‌قرارش در کلیسای مارسرکیس آرام گیرد، جایی که اینک موزه‌ی آثار و اشیای به جای مانده از او نیز هست و هرساله هزاران نفر از آن بازدید می‌کنند. پس از مرگ جبران خانم «باربا رایانگ» کتاب «باغ پیامبر» را در سال 1933 تکمیل و منتشر کرد و جیسون لین در سال 1979 سه‌گانه‌ی جبران را با انتشار کتاب «مرگ پیامبر» به پایان رساند.

*از جبران در مجموع شانزده کتاب به زبان‌های عربی و انگلیسی بر جا مانده است که چندی پیش در یک مجموعه‌ی چهارده جلدی از سوی نشر کلیدر و با ترجمه‌ی مهدی سرحدی به بازار عرضه شده است. اسامی این کتاب‌ها عبارت‌اند از:

الف) به زبان عربی:

1. موسیقی 2. عروسان دشت 3. ارواح سرکش 4. اشک و لبخند 5. بال‌های شکسته 6. کاروان‌ها و توفان‌ها 7. نوگفته‌ها و نکته‌ها.

ب) به زبان انگلیسی:

8. دیوانه 9. نامه‌ها 10. ماسه و کف 11. پیشتاز 12. خدایان زمین 13. سرگشته 14. مسیح، فرزند انسان 15. پیامبر 16. باغ پیامبر.

 

CAPTCHA Image