سرمقاله/ شادی در خانه


(بهانه‌ی ششم شهریور، روز دختران)

«هر کس به بازار رود و هدیه‏‌ای برای خانواده‏‌اش بخرد و ببرد، [پاداش او] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می‏‌برد؛ [و هنگامی که هدیه را به خانه می‌‏برد] باید قبل از پسران، به دختران بدهد؛ زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است.»

(وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۲۷)

 

چند روز پیش می‌خواستم یادداشتی در مورد هدیه‌دادن بنویسم. راستش فکر می‌کنم یکی از نشانه‌های زیبایی زندگی، هدیه‌دادن است. این نشانه آن‌قدر زیباست که در همه‌ی دین‌ها، اقوام و ملیت‌ها به آن تأکید شده است. داشتم دنبال حدیثی زیبا درباره‌ی هدیه‌دادن می‌گشتم که چشمم به حدیث بالا افتاد. قبلاً هم این حدیث را دیده بودم؛ اما یادم نبود. این حدیث، یک کلام نیک است از زبان یک انسان نیک. انسان‌های خوب، حرف‌های‌شان هم خوب است، حرف‌های‌شان چراغ است، راه‌گشاست، انسان‌ساز و اندیشه‌ساز است...

یکی از ویژگی‌های پیامبری، شجاعت است. پیامبر باید حرف‌هایش را بزند. اگر بنا باشد از شخصی یا گروهی بترسد و به خودش بگوید که فعلاً این حرف‌ها بماند تا بعد، راه رسالت دست‌انداز پیدا می‌کند؛ چرا که پیامبر با حرف‌هایش راه را نشان می‌دهد. اگر حرفی نباشد، راهی هم نیست. این حرف نشان می‌دهد پیامبر ما چه اندازه شجاع بود. در دوره‌ای که حتی بزرگان قریش دختران خود را زنده‌به‌گور می‌کردند، در دوره‌ای که هرکس دختری داشت شرمنده بود، در دوره‌ای که پیامبر گرامی ما را به خاطر داشتن دختر دُم‌بریده نامیده بودند، ایشان این حدیث را می‌فرمایند.

در این حدیث، پیامبر در یکی - دو جمله، شیوه‌های زندگی اجتماعی را بیان کرده است. هدیه‌خریدن، به یاد خانواده بودن، صدقه‌دادن، اهمیت به فرزندان، شادکردن دختران و آزاد‌کردن خدمت‌کاران شیوه‌های فراموش‌شده‌ی آن دوران بودند که ایشان از آن‌ها نام برده‌ و به آن‌ها اهمیت بخشیده‌اند؛ اما مهم‌تر از همه‌ی این‌ها همان شادکردن فرزند دختر است. چیزی که شاید مردم اصلاً فکر نمی‌کردند که این موضوع  اهمیت مطرح کردن هم داشته باشد. شاید خیلی‌ها با خود می‌گفتند توی این موقعیت که اسلام با سختی‌های زیادی روبه‌روست، این دیگر چه حدیثی است؟ مگر پیامبر مشکلات مسلمانان را نمی‌بیند؟ مگر همه‌ی مشکلات حل شده و فقط مانده هدیه دادن، آن هم به دختران؟

اما پیامبر ما بالاتر از همه‌ی این سخنانی می‌گفت که جامعه‌ی مسلمانان را از نظر روان‌شناسی هم تحت تأثیر قرار دهد.

به نظر من این حدیث در آن دوره، اهمیت زیادی داشت و الآن اهمیتش بیش‌تر شده است؛ چراکه متأسفانه به خاطر مشکلات صنعت، محیط زیست و آلودگی‌های گوناگون، اعصاب مردم ضعیف شده و اخلاق مردم ضعیف‌تر! ظاهراً دوباره داریم برمی‌گردیم به عصر جاهلیت!

 

CAPTCHA Image