گزارش/ غذایی که فاسد نمی‌شود

نویسنده


گفت‌‎‌وگویی با یک زنبودار

کلاه زنبورداری را روی سرم گذاشتم.

آقامحسن گفت: «فقط آرام حرکت کن. زنبورها به حرکت و رفتار تند حساس هستند.»

یک سگ قهوه‌ای‌رنگ، ساکت کنارم راه می‌آمد و گاهی دورم می‌چرخید. آقامحسن‌ گفت: «بی‌آزاره.»

 باور کردم، چاره‌ی دیگری نبود.

از دام‌داری که گزارش می‌گرفتم سگ‌ها با زنجیر، محکم به زمین بسته شده بودند. با آن‌که مدام  و بلند پارس می‌کردند؛ اما گاهی تا یک متری‌شان می‌رفتم حالا این یکی؟

گاهی زیرچشمی سگ را می‌پاییدم و دعا می‌کردم حداقل نیم متر از من دور شود.

دوربین را برداشتم و با شوق رفتم نزدیک کندوها.

 سه - چهارتایی عکس که گرفتم، چند تا زنبور روی دوربین و روی دست‌هایم  نشستند. تازه متوجه شدم یادم رفته دستکش بیاورم. ناخودآگاه دستم را تندتند تکان دادم و خواستم از خودم دورشان کنم که یک‌دفعه دستم سوخت. نیش زدند مهمان‌نوازها!

زل زدم به دستم: « قسمت کوچکی از بدن زنبور روی دستم جا مانده بود.» بلند گفتم: «نیشم زدند نیشم زدند. دستم می‌سوزه، حالا چی می‌شه... حالا چه‌کار کنم؟»

آقامحسن‌ آرام گفت: «چیزی نیست. نیش  را از روی دستت بیرون بیاور. گفت که نباید دستت را تندتند تکان دهی. اگر آرام بودی فقط روی دستت کمی راه می‌رفتند.»

داشتم با دقت زیاد نیش را از توی پوست بیرون می‌آوردم که دیدم دورم پر از زنبور شده. وزوزوزوز.... چندتاشان روی توریِ روبه‌روی صورتم نشسته بودند. حس می‌کردم الآن است که توری کلاه را پاره کنند و بریزند روی صورتم.

 آقامحسن آرام‌تر از قبل گفت: «چیزی نیست وقتی زنبور، مهاجمی را نیش بزند. بویی ترشح می‌کند که بقیه به سرعت خودشان را به آن محل می‌رسانند. فقط دست‌هایت را تند حرکت نده که باز...»

ما را می‌گی؟

دوربین را تحویل دادم به آقامحسن و دِ... بدو!

به سرعت دویدم و دویدم. همین‌طور وسط مزرعه می‌رفتم تا حسابی از کندوها دور شدم.

دیگه حتی به اون سگ به ظاهر ساکت هم مشکوک بودم. شاید او هم به حرکت تند حساس بود و با دیدن دویدنم بهم حمله می‌کرد!

با موبایل زنگ زدم به آقامحسن: «بی‌زحمت چند تا عکس بگیرید فردا تلفن می‌زنم و سؤال‌های مصاحبه را می‌پرسم.»

در گوشه‌کنار مزرعه زنبورها در پرواز بودند.  صدای وزوزشان از هر طرف به گوش می‌رسید و من باز دورتر می‌رفتم.

 عکس‌ها را که گرفتند، دوربین را برایم آوردند. خداحافظی کردم و به سرعت از آن منطقه‌ی زیبا، دنج و پرخطر دور شدم.

همه‌اش فکر می‌کنم چندتایی زنبور توی کیف و لباس‌هایم جامانده‌اند و همراهم به خانه آمده‌اند و منتظرند سر فرصت نیشم بزنند.

باید خودم را در خانه حبس کنم! مدتی است به سرم زده بروم از مزرعه‌ی پرورش مار عکس بگیرم.

الآن که دارم این کلمه‌ها را تایپ می‌کنم، دست راستم متورم و قرمزرنگ شده؛ اما خودمانیم‌ها! نیش زنبور هم شیرین بود. می‌گویند کلی هم خاصیت دارد.

*آقای «محسن موقاری!» تحصیلات و شغل شما؟

 لیسانس دام‌پروری دارم. مدتی کشاورزی، گاوداری و مرغ‌داری انجام دادم، ولی هیچ‌کدام مرا راضی نکرد. در حال حاضر در اتحادیه‌ی دامدارها در بخش نظارت  مشغول هستم. ما تولید و پخش کنسانتره‌ی دامی را کنترل می‌کنیم.

*کنسانتره‌ی دامی چیه؟

کارخانه‌های مختلفی هستند که جو، ذرت، سویا و... را به‌صورت آرد درآورده و با هم مخلوط می‌کنند و به مراکز مختلف (گاوداری، مرغ‌داری و..) می‌فرستند.

* چه تلنگری شما را به پرورش زنبور علاقه‌مند کرد؟

صبح‌ها سرکار بودم. احساس می‌کردم عصرها وقتم بیهوده تلف می‌شود. یکی از دوستانم پیشنهاد داد این کار را انجام دهیم. قبلاً در دانشگاه واحد پرورش زنبور را گذرانده بودم. به یک زنبوردار هم سر زدیم و با او مشورت کردیم. در اتحادیه‌ی زنبوردارها هم یک دوره پرورش زنبور گذراندیم و تصمیم گرفتیم این کار را شروع کنیم.

* جز کندو به چه وسایلی نیاز است؟

طبق، قاب موم، دودی، اهرم و لباس، که همه را  از اتحادیه‌ی زنبوردارها خریدیم.

* زنبورها را از کجا گیر آوردید؟

زنبورها را با خود کندو می‌فروشند. زنبوردارهای مختلفی زنبور پرورش می‌دهند و می‌فروشند. ما از اصفهان آوردیم، چون می‌گویند زنبور اصفهانی بهتر است.

عصرها همه‌ی زنبورها به داخل کندوی‌شان برمی‌گردند. شب وقتی خوابیده‌اند درِ کندو را می‌بندند و به خریدار می‌دهند؛ البته فصل خرید خیلی مهم است.

* بهترین فصل خرید؟

در زمستان گاهی تخم‌ها و بچه‌دهی  زیاد می‌شود و باید قاب‌ها را در کندوی جدید بگذارند. گاهی زنبورها می‌میرند و... در زمستان گذرانی جمعیت کم و زیاد می‌شود.

بهترین فصل برای خرید کندو اواخر اسفند و اوایل فروردین است؛ چون جمعیت واقعی کندو شکل گرفته است.

 از این به بعد عسل هم تولید می‌شود.

* در هر کندو چند کیلو عسل جمع می‌شود؟

به عوامل مختلفی بستگی دارد: شرایط آب و هوا، جمعیت کندو و وضعیت گل‌های مزرعه.

ممکن است جمعیت زنبورها کم یا تنبل باشد یا ملکه پیر و ضعیف باشد، که باید آن را عوض کرد و صبر کرد تا جمعیت جدید توی کندو پر شود.

ممکن است یک کندو یک کیلو، یک کندو  پنج کیلو یا یکی هم اصلاً عسل نداشته باشد.

* کندوها را به چه مزرعه‌هایی می‌برید؟

فروردین به باغ‌هایی که شکوفه‌ی بادام و گیلاس داشته باشد.

عید به مزرعه‌ی کلزا. بعد از اردی‌بهشت به مزرعه‌ی یونجه.

* بابت قراردادن کندو در مزرعه به مزرعه‌دار هم پولی پرداخت می‌کنید؟

در کشورهای خارجی بابت  قراردادن  کندو در مزرعه‌ی‌شان حتی به زنبوردار پول پرداخت می‌کنند؛ چون باعث می‌شود گیاهان‌شان بهتر رشد کنند؛ اما در ایران ناراحت هم می‌شوند و گاهی هم  پول ‌می‌خواهند؛ چون خوب اطلاع‌رسانی نشده است؛ البته ما به باغبان و مزرعه‌دارها به جای پول عسل می‌دهیم.

* چرا با دستگاه دودی به زنبورها دود می‌دهید؟

دود باعث آرام شدن زنبور می‌شود. در بازدید از کندو، زنبورها دچار هرج و مرج می‌شوند؛ ولی دود آرام‌شان می‌کند. مدام باید از کندو بازدید شود. در فصل تخم‌ریزی باید تخم‌ها بررسی شوند. ملکه، عسل، شهد و... باید کنترل شوند. باید دید کندو شاخون زده یا نه.

* شاخون چیست؟

سلول تخم ملکه است. اگر جمعیت زنبور زیاد  شود، ملکه یک تخم جدید می‌گذارد. تا بعد از مدتی ملکه‌ی جوان از آن متولد شود. بعد ملکه‌ی پیر همراه نصف زنبورها از کندو خارج می‌شود.

* آن وقت دسته‌جمعی کجا می‌روند؟

 وقتی ملکه اعلام می‌کند که می‌خواهد از کندو خارج شود، چند تا زنبور می‌روند برای شناسایی محلی تازه برای تشکیل کندو؛ مثلاً یک شاخه‌ی درخت را پیدا کرده و محل را خوب بررسی می‌کنند.  ملکه که از چند ماه قبل تخم‌گذاری‌اش کم‌تر شده تا برای پرواز آماده شود، همراه نصف زنبورها به محل جدید مهاجرت می‌کنند.

* زنبور بیمار هم می‌شود؟

یک سری از «کِنه»ها ممکن است به زنبور آسیب برسانند. داروی ضدکنه را می‌پاشیم داخل کندو.

زنبور ممکن است به برخی بیماری‌های  باکتریایی دچار شود. آنتی‌بیوتیک را هم توی شربت داخل کندو می‌گذاریم. .

* در زمستان کندوها را کجا می‌برید تا زنبورها سرما نخورند؟

در زمستان به جاهای گرم می‌بریم؛ مثلاً کندوهای ما زمستان در بوشهر بودند؛ البته خیلی‌ها در همان شهر خودشان می‌مانند و کندو را در جای مناسب و گرم می‌گذارند.

* جریان «شهد رویال» چیست؟

شهد رویال یا «شهد شاهانه» بین سه تا چهار میلیون تومان قیمت دارد. تقریباً به اندازه‌ی یک یا دو سی‌سی است. خواص درمانی و دارویی زیادی دارد.

ما برای فروش نداریم؛ اما اتحادیه‌ی زنبوردارها  این شهد را می‌فروشد و برای زنبورداری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ملکه، کارگر و نر فقط سه روز اول زندگی‌شان را شهد رویال می‌خورند؛ اما سلول ملکه را پر از شهد رویال می‌کنند و درِ آن را می‌بندند.

زنبور کارگر که سه روز اول زندگی این شهد را می‌خورد، دو ماه عمر می‌کند. کارگر بقیه‌ی عمرش  عسل و شهد معمولی می‌خورد. ملکه تمام عمر این شهد را می‌خورد و شش سال عمر می‌کند.

زنبور ملکه سه روز تخم است. شانزده روزه از سلول  بیرون می‌آید. کارگر 21 روزه بیرون می‌آید.

باید تمام این‌ها را بدانید و در بازدید از کندو این موارد را کنترل کنید.

مثلاً اگر کندو سلول تخم سربسته زیاد دارد، سلول‌ها را می‌برید کندوی ضعیف‌تر و کم‌جمعیت‌تر.

* چرا گاهی به زنبور شربت قند می‌دهند؟

غذای زنبور، عسل و گرده است. گرده‌، پروتئین می‌دهد به زنبور و عسل انرژی.

در زمستان یا وقتی که تخم‌ها باز می‌شوند، کندو هم پروتئین و هم انرژی می‌خواهد.

در زمستان وقتی عسل را از کندو برمی‌داریم و می‌فروشیم زنبور چه بخورد؟ گلی هم که نیست گرده بخورند. پس شربت شکر می‌دهیم. عسلی  هم که از شربت  شکر تولید می‌شود بد نیست؛ چون بالأخره با بزاق دهان زنبور آمیخته و در بدن او تشکیل شده است.

* زنبور در زمستان چرا کار نمی‌کند؟

زنبور در دمای بالای 15 درجه شروع به فعالیت می‌کند. مثلاً عسل اردبیل خیلی خوب است، چون  زنبور آن را از گل‌های کوهستان به دست می‌آورد؛ اما به علت هوای سرد آن‌جا خیلی کم است؛ در اردبیل هر کندو دو کیلو عسل می‌دهد؛ اما در  قم پانزده کیلو.

* چه‌طور می‌شود عسل تقلبی را تشخیص داد؟

بهترین راه تشخیص،  آزمایش است. مقدار ساکاروز موجود در عسل مشخص می‌کند طبیعی است یا نه. عسل خوب، یک تا دو درصد شکر دارد. عسل خوب، تیره و مایل به قهوه‌ای و قرمز است؛ اما عسل تقلبی روشن و شفاف است.

عسل تنها غذایی  است که خراب نمی‌شود.

* چه زمان و چه‌طور کندوها را از محلی به محل دیگر می‌برید؟

 جابه‌جایی معمولاً از اول شب تا صبح زود باید صورت بگیرد. گاهی صدها کیلومتر مسافت طی می‌کنیم.

* زنبور هم نیش‌تان می‌زند؟

بله زیاد. زهر زنبور گونه‌ی از زهر مار است. اگر بیست زنبور یک‌جا زنگ بزنند خطرناک است.

اوایل که نیش می‌زدند، پوست‌مان گرم و متورم می‌شد؛ اما به مرور زمان بدن‌مان عادت کرد و مقاوم شدیم. الآن دیگر پوست‌مان متورم و قرمز نمی‌شود، فقط کمی درد می‌گیرد.

*اگر یک جانور کوچک یا حشره‌ی موذی وارد کندو شود؟

اگر حشره‌ی کوچکی وارد کندو شود، فوری نیش می‌زنند، او را می‌کشند و از سوراخ بیرونش می‌اندازند؛ اما اگر بزرگ باشد و نتوانند آن را بیرون بیندازند دورش را با «بره موم» می‌پوشانند؛ یعنی آن را مومیایی می‌کنند تا میکروبی از او وارد کندو نشود؛ برای همین است که همیشه داخل کندو استریل است.

* می‌شود کندو را توی باغچه‌ی خانه گذاشت؟

بهتر است روی پشت‌بام بگذارند. افرادی را می‌شناسم که روی پشت‌بام خانه‌ی‌شان گذاشته‌اند، چون خانه‌ی‌شان کنار پارک یا باغی بوده است. عسل خوبی هم به دست آورده‌اند.

کندو فقط نباید جلوی جریان باد شدید باشد.

* زنبورداری درآمد خوبی دارد؟

تقریباً همان سال اول، هرقدر سرمایه‌گذاری داشتید بهتان برمی‌گردد.

البته استثنا هم هست؛ مثلاً پارسال فصل خوبی نبود. ریزگردها توی هوا پر بود. گرد و غبار روی گل‌ها می‌نشست و عسل زیادی نداشتیم.

* چه‌طور عسل را از قاب‌ها خارج می‌کنید؟

در قدیم توی آفتاب می‌گذاشتند تا عسل جدا شود؛ ولی ما قاب‌ها را توی دستگاه می‌گذاریم. خیلی تند می‌چرخد و در اثر نیروی گریز از مرکز، عسل از قاب جدا می‌شود؛ البته کنار کندو چادر می‌زنیم و داخل چادر عسل را برمی‌داریم، چون به محض این‌که زنبورها بفهمند دور دستگاه جمع می‌شوند.

* قیمت عسل؟

عسل یونجه 30 هزار تومان، عسل گون40 هزار تومان، عسل آویشن 60 هزار تومان و عسل زعفران 90 هزارتومان است.

* من چایی نمی‌خورم، هرروز شربت عسل(یک لیوان آب ولرم، یک قاشق عسل، چند قطره آبلیمو) می‌خورم. عسل را از عطاری می‌خرم.

عسلی که عطاری‌ها می‌فروشند، عسلی ذخیره‌شده است. آن‌ها مدت زیادی در انبار نگه می‌دارند. بعد از مدتی شکرک می‌زند. بعد آن را در دمای بالای 60 درجه حرارت می‌دهند تا شکرک از بین برود و مشتری‌پسند شود. حرارت برای عسل خوب نیست و آنزیم‌های داخلش را از بین می‌برد. بهتر است عسل تازه بخرید. عسل خوب شکرک و رسوب می‌زند.

* خاطره؟

هرروز همه‌اش  نیش می‌خوریم. دو تا دستکش و دو جفت جوراب می‌پوشیم؛ ولی باز هم نیش!

چه پُرزحمت!

خداوندا!...

همین‌جا سوگند یاد می‌کنم از این به بعد هر زمان عسل خریدم، هرگز غر نزنم: «چرا این‌قدر گران!»

 

CAPTCHA Image