نویسنده
یک روز عکس خواننده‌ی مورد علاقه‌ی‌تان را می‌گیرید و به دیوار اتاق‌تان می‌چسبانید. چند روز بعد، عکس ورزشکار مورد علاقه‌ی‌تان در کنار عکس قبلی قرار می‌گیرد و هفته‌ی بعد، عکس بازیگر محبوب‌تان که دوست دارید در آینده مثل او زندگی کنید، به جمع عکس‌های قبلی اضافه می‌شود. هر روز به تعداد عکس‌ها افزوده می‌شود و تعدادی از آن‌ها جای خود را به عکس‌های جدید می‌دهند. عکس‌های ماشین‌های گوناگون با رنگ‌ها و مدل‌های خاص، آب و رنگ زیبایی به اتاق‌تان داده‌اند. لذت می‌برید از این‌که در رؤیاهای‌تان خود را با ماشین مورد نظرتان تصور کنید.
همه چیز خوب و عالی است، به‌جز یک چیز: پدر و مادرتان.
خسته شده‌اید از این‌که هر روز به شما گوش‌زد می‌کنند: عکس‌ها را از دیوار اتاق‌تان جدا کنید و از خیال‌پردازی بیرون بیایید. پدرتان حوصله‌ی کارهای شما را ندارد و دائم زیر لب غُر می‌زند که دیگر بزرگ شده‌اید و این بچه‌بازی‌ها به سن و سال شما نمی‌آید و به‌طور مرتب از زمانی که به سن شما بوده است و این‌که چه کارهایی انجام می‌داده است، صحبت می‌کند.
مادرتان می‌گوید: «وقتی که ما بچه بودیم، اگر یک کِشو از کمد را هم به ما می‌دادند، کلی خوش‌حال می‌شدیم؛ اما تو اتاق به این خوبی داری و آن را با چنین عکس‌های بی‌محتوایی، زشت و بدقیافه کرده‌ای.
پدر و مادرتان هر روز تلاش می‌کنند تا شما را قانع کنند که دست از این کار بردارید؛ اما شما هنوز به دنبال پیدا کردن قهرمان زندگی‌تان هستید. قهرمانی که عکسش را به دیوار اتاق‌تان زده‌اید و دوست دارید درست مانند او زندگی کنید.
همیشه و همه جا به دنبال اخبار مربوط به قهرمان‌تان هستید. می‌خواهید بدانید از کجا خرید می‌کند؟ به چه رنگی علاقه‌مند است؟ اتومبیل مورد علاقه‌اش چیست؟ و...
دوست دارید مثل او لباس بپوشید با همان مارک و آرم؛ به قیمت و زیبایی‌اش هم کاری ندارید. همین که قهرمان محبوب‌تان از آن استفاده می‌کند کافی است تا شما هم، همان را داشته باشید.
گاهی اوقات خواننده‌ی محبوب‌تان را که می‌بینید، سریع با خودتان می‌گویید که بالأخره تصمیم گرفتم در آینده چه‌کاره بشوم!
چند روزی با این خیال زندگی می‌کنید. خوش‌حال و سرحال هستید و به آینده امیدوارید؛ اما بعد از چند روز با دیدن بازیگر مورد علاقه‌ی‌تان که به تازگی در جشنواره مورد تقدیر قرار گرفته است، دوباره تصمیم‌تان را مورد ارزیابی قرار می‌دهید. احتمال می‌دهید که شاید در انتخاب‌تان اشتباه کرده باشید. این‌که اگر یک بازیگر شوید و زندگی هیجان‌انگیزتری داشته باشید شما را به وجد می‌آورد. چند هفته‌ای را با این خیال که می‌توانید هنرپیشه‌ی موفقی شوید، می‌گذرانید. امشب مسابقه‌های نیمه‌نهایی فوتبال تیم مورد علاقه‌ی‌تان است. فوتبالیست مورد علاقه‌ی‌تان در بازی موفق به زدن گل به تیم رقیب می‌شود. دوباره در رؤیا فرومی‌روید و با خودتان می‌گویید: یک فوتبالیست بودن بسیار بهتر از یک هنرپیشه بودن است و...
این تصمیم‌های شما هر روز، هر هفته و هر ماه تغییر می‌کند؛ حتی گاهی دیگر طرف‌دار شخصیت‌های معروف و محبوب نمی‌شوید. دوست دارید مانند دکتری باشید که هفته‌ی قبل برای درمان به او مراجعه کرده بودید، یا می‌خواهید شبیه عموی‌تان یک معلم مهربان و دل‌سوز باشید، یا دوست دارید مثل مادرتان زنی فداکار و مادری دوست‌داشتنی در زندگی باشید. تمام تلاش‌تان را می‌کنید تا در آینده بتوانید شخصی شوید درست همانند آن‌ها.
تمام ثانیه‌های زندگی‌تان را به نوعی با خیال این افراد می‌گذرانید و در تلاش هستید که هرچه زودتر به جایگاه کنونی آن‌ها برسید.
دوستان من! این‌که انتخاب شما چیست و دوست دارید در زندگی چه کسی را الگو و قهرمان خود قرار دهید، موضوعی است سلیقه‌ای. تمام نوجوانان به سن و سال شما، با موضوعی این چنینی در زندگی روبه‌رو هستند. انتخاب درست این است که شما با عقل و منطق برای آینده‌ی‌تان برنامه‌ریزی کنید.
فراموش نکنید تنها علاقه‌مند بودن به زندگی یک هنرپیشه، خواننده یا یک ورزشکار نمی‌تواند دلیل محکمی برای انتخاب شما باشد. همیشه چیزی به‌نام استعداد در کنار علاقه‌مندی می‌تواند اثرگذار باشد.
در نوجوانی بسیاری از دختران و پسران تنها به دلیل علاقه‌مندی به نحوه‌ی زندگی یک فرد معروف و مشهور، برای آینده‌ی خود برنامه‌ریزی می‌کنند. قهرمان و الگوی زندگی شما هر کسی که هست، او را از روی عقل و منطق انتخاب کنید. در عین حال، در کنار انتخاب الگوی‌تان برای زندگی، به استعدادهای خود نیز توجه داشته باشید.
هم‌چنین در انتخاب قهرمان و الگوی زندگی‌تان با پدر و مادر خود مشورت کنید. با آن‌ها صحبت کرده و نظریات خود را بیان کنید. از پیشنهادها و نظرهای آن‌ها استفاده کنید.
نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید، پشت‌کار است. همواره به یاد داشته باشید که برای رسیدن به هر هدفی در زندگی، باید از تلاش و پشت‌کار کافی برخوردار باشید و هیچ‌گاه دست از تلاش برندارید؛ چرا که ممکن است شما استعدادهای خود را در هر زمینه‌ای کشف کنید؛ اما چون پشت‌کار ضعیفی دارید، به هدف مورد نظر خود نرسید.
)
ارسال نظر در مورد این مقاله