خون‌آشامی به نام دراکولا!


فاطمه ادهمی‌بیدگلی

 

در خاطرات ترس‌آور بیش‌تر ما، نام موجودی شیطانی و خون‌آشام به چشم می‌خورد به نام دراکولا. سؤال این‌جاست که آیا این موجود نیز مانند «دیو» و «لولو»ی دوران کودکی‌مان خیالی است یا این‌که واقعاً وجود خارجی داشته است؟

دراکولا کیست؟

دراکولا شخصیتی واقعی در تاریخ کشور رومانی بوده که در اصل، کنت دراکولا نام داشته و سابقه‌ی وحشت‌ناکی در شکنجه‌ی بردگان و مردم بی‌گناه دارد. او در زمان زندگی خود، به قدری در آزار زیردستان و کشتن  بی‌گناهان دست داشت که مردم اروپای شرقی در مورد او کم‌کم شروع به ساختن داستان‌هایی آمیخته با افسانه‌های غیرقابل باور کردند و این‌چنین دراکولا شهرتی جهانی به عنوان یک موجود منفور و شیطانی پیدا کرد.

پرنس «ولاد چهارم»، یا پرنس «ته‌پس» از سال ۱۴۵۵ تا سال ۱۴۶۲ در منطقه‌ای به نام «ترانسیلوانیا» که امروزه در کشور رومانی قرار دارد، حکومت می‌کرد. او از کشتن و حذف کردن دشمنان خود  و هم‌چنین از انتقادگران و درباریان تملق‌گویی که به حد کافی زبان به تعریف و تمجید از او باز نمی‌کردند، لذت فراوان می‌برد. گاهی به چوب کشیدن افرادی را برای تفریح هنگام شام، در اطراف میز غذاخوری‌اش، برنامه‌ریزی می‌کرد. ولاد را با نام دیگری نیز می‌شناختند: «دراکولا!»

کلمه‌ی رومی «دراکو»، یعنی اژدها و دراکولا به معنی پسر اژدهاست. به چه دلیل ولاد چهارم یا همان «ته‌پس» را دراکولا می‌خوانند؟ برای آن‌که پدرش «ولاد سوم»، به «نظام اژدها» ملحق شده بود. این نظام، اتحادیه‌ی تعدادی از شاهان و شاه‌زادگان منطقه‌ی اروپای مرکزی بود که از قدرت امپراتوری عثمانی به شدت متنفر بودند. ولاد سوم علامت اژدها را روی سکه‌ها، درفش‌ها، بیرق‌ها و تمام وسایلی که سمبل نبرد بودند، منعکس کرد؛ به همین خاطر خود را «دراکول» می‌نامید.

 در سال ۱۴۴۴ دراکول یا همان ولاد سوم به دست سلطان‌مراد عثمانی اسیر شد؛ اما با گوگان دادن پسر نوجوان آزاد شد. دراکولا در نوجوانی سال‌های زیادی در اسارت به سر برد و بیش‌تر عمرش را زندانی بود. او عاقبت در سال ۱۴۵۴ پس از یک عهدنامه‌ی صلح، آزاد شد. وی پس از آزادی چنان انتقامی از دشمنانش گرفت که بی‌سابقه بود. هر بار که ترک‌ها به ملک او نزدیک می‌شدند با لشکر خود آن‌ها را محاصره می‌کرد و بعد، سر فرصت آن‌ها را به چوب‌های بلند میخ‌کوب می‌کرد. او جنگ‌های خشونت‌آمیز بسیاری ترتیب داد تا بتواند ترک‌های بیش‌تری را اسیر کند.

در یکی از نبردها، ترک‌ها قاصدی را برای مذاکره نزد دراکولا فرستادند. این فرستاده با پیمانی به نزد او آمده بود که امنیت جانی‌اش او را تضمین می‌کرد (در طول تاریخ قاصدها از امنیت جانی برخوردار بودند)؛ اما این قانون تأثیری به حال این مرد بینوا نکرد. دراکولا بلافاصله وسایل شکنجه‌ی او را فراهم کرد و دست به کار شد! می‌گویند این فرستاده‌ی بیچاره چندین روز طول کشید تا بمیرد!

 دراکولا دستور کشتن صدها هزار انسان را در کمال خون‌سردی و بی‌رحمی صادر کرد. این قتل‌عام در یک روز صورت گرفت. اکثر این مردم یا ترک بودند و یا بیگانگانی که در سال‌های دور به آن‌جا مهاجرت کرده بودند.

شاید بگویید، در طول تاریخ، انسان‌های خون‌خوار و وحشی چون اسکندر مقدونی یا تیمور لنگ، بسیار بودند که دست به کشتار وحشت‌ناک انسان‌ها می‌زدند؛ اما تفاوت کشتار آن‌ها با این موجود دیوانه در این است که آن‌ها برای تسخیر شهر یا کشوری دست به این جنایت می‌زدند و دراکولا فقط برای تفریح و لذت این کار را می‌کرد. با این حال، روزهایی وجود داشت که دراکولا از شکنجه دادن مردم نیز خسته می‌شد و دنبال تفریحات دیگری می‌گشت.

 روزی دستور داد گدایان شهر والاسی را به کاخ بیاورند و آن‌ها را سیر کنند. قبل از همه به سربازان امر کرد آن‌ها را به حمام برده، لباس‌های زیبا بر تن‌شان کنند. سر میز شام نیز به هر کدام کیسه‌ای زر داد و هنگامی که فقرا از دست و دلبازی دراکولا خرسند شده بودند، چهره‌ی واقعی او آشکار شد. در باغ، تعدادی دیگ بزرگ آماده‌ی طبخ بود. هر کدام از گدایان را درون دیگی کرد و روی آتش گذاشت!

دراکولا به یک نویسنده دستور داده بود تمام حوادثی را که از شکنجه کردن انسان‌ها و دشمنانش اتفاق می‌افتد، ثبت و ضبط کند. او جنایات وحشیانه‌ی خود را، هنری می‌دانست که دیگران از فهم آن عاجز بودند! او چند مجسمه‌ساز و نقاش را مجبور کرده بود که از خلق هنرش، تابلو و مجسمه بیافرینند! امروزه از آن آثار هولناک، تنها مجسمه‌های ویران‌شده‌ای باقی مانده که یادگاری از جنایت این موجود پلید و بیمار است.

 او از چاپلوسان و کسانی که از او تعریف و تمجید می‌کردند، خوشش می‌آمد. روزی دراکولا دو راهب را که از صومعه‌ی دوردستی آمده بودند، به نزد خود پذیرفت و با غرور آن‌ها را بیرون کاخ برد و صفی از انسان‌های به‌چوب‌کشیده را که در حیاط بودند، نشان‌شان داد. یکی از راهبان سرش را تکان داد و گفت: «شما از جانب خداوند انتخاب شده‌اید که بدکاران را مجازات کنید»؛ اما رفیق آن راهب را که با شجاعت تمام، ناراحتی و نارضایتی خود را بیان کرده بود، به چوب کشید.

ولاد، با وجود خشونت‌هایی که داشت، به خاطر تنفر فراوانش از عثمانی‌ها، امروز در میان اهالی، یک قهرمان ملی تلقی می‌شود و مجسمه‌های متعددی به افتخار او بنا شده است.

ولاد در صدر فهرست جنگ‌جویان صلیبی رومانی قرار دارد. این جنگ‌جویان، در سال‌های قرون وسطا به نبرد با عثمانیان مسلمان پرداخته بودند تا از ورود آن‌ها به سرزمین‌های خود جلوگیری کنند. او یک سیاست‌مدار، جنگ‌جو و در زمان مناسب، مردی متشخص، تحصیل‌کرده، عالم و البته علاوه بر همه‌ی این‌ها یک قاتل به تمام معنا نیز بوده است.

ویژگی‌های دراکولای خون‌آشام

کُنت دراکولای ستم‌گر که فرمانروای قسمت جنوبی رومانی بود، برای فرمان بردن مردمانش، قصر خود را با قرمز رنگ‌آمیزی و با عکس‌های هولناک تخیلی تزیین کرده بود. او حتی در زمان خودش هم به نام دراکولا (پسر اژدها) شناخته می‌شد. همیشه لباس‌های تیره بر تن می‌کرد؛ آستر شنل خود را از مخمل قرمز دوخته بود و همیشه شراب سرخ می‌نوشید؛ به همین سبب، مردم گمان می‌کردند که او خون‌آشام است.

دراکولا کتاب خواندن را بسیار دوست داشت و صاحب کتاب‌خانه‌ای بسیار بزرگ، باارزش و کهن بود. به گفته‌ی خود دراکولا، کتاب‌هایش بهترین دوستانش بودند و در هر شرایطی او را یاری می‌کردند.

او در طی دوران حکومتش، به کشتارهای دسته‌جمعی دست می‌زد و در اطراف قصرش جنگلی از صلیب به وجود آورده بود که هر کسی، چه مظنون، چه گناه‌کار و چه کسانی که در آینده احتمال خیانت‌شان می‌رفت، روی آن‌ها به چهار میخ کشیده می‌شدند. گاهی او تنها برای این‌که  به مجرمان احتمالی درس عبرتی بدهد، دست به کشتار می‌زد تا مشکل‌آفرینان احتمالی، از عاقبت خود آگاه شوند.

ولاد به زبان‌های رومانیایی، ترکی، لاتین و آلمانی صحبت می‌کرد و در نبرد با قداره و کمان صلیبی مهارتی فراوان داشت. او چابک‌سواری ماهر بود و در تمام نبردها با هیجانی خاص در جلو سپاه خود اسب می‌راند.

قلعه‌ی بران، سکونت‌گاه دراکولا

برای دیدن محل زندگی کنت دراکولا باید به کشور رومانی رفته، سراغ قلعه‌ی «بران» را بگیرید. قلعه‌ی بران، قلعه‌ای بسیار قدیمی ا‌ست که در نزدیکی شهر بران قرار دارد. این قلعه یک اثر تاریخی و ملی در رومانی شناخته شده است.

این قلعه که در مرز بین ترانسیلوانیا و والاچیا قرار دارد، به نام قلعه‌ی دراکولا نیز شناخته می‌شود. قلعه‌ی بران در کنار چند قلعه‌ی دیگر قرار دارد که همگی متعلق به کنت دراکولا بوده و امروزه به مکان زندگی و محل دفن دراکولا مشهور هستند.

شهرت این منطقه، پس از ساخت فیلم مشهور دراکولا کسب شد و پس از اکران این فیلم بود که مردم در سطح جهان از وجود این قلعه‌ها باخبر شدند و بازدید از محل زندگی شخصیت ترسناک این فیلم، به عنوان یک نام گردشگری‌ بین مردم محبوبیت یافت.

بر اساس متون تاریخی، این قلعه سال 1212 میلادی از سوی شوالیه توتن ساخته شده بود؛ اما سال 1242 میلادی در حمله‌ی مغولان بسیار آسیب دید. در حقیقت، این قلعه به صورت یک دژ نظامی و با سنگ ساخته شده بود و کاربری اصلی آن نظامی ‌ـ دفاعی بود که بعدها از سوی کنت دراکولا تصرف شده و داستان خون‌آشامی‌های وی در آن شکل گرفت.

قلعه‌ی بران از سده‌ی شانزدهم تا سده‌ی هجدهم، نقشی نظامی استراتژیک در منطقه داشت. از سال 1920 این قلعه اقامت‌گاه پادشاه رومانی شد. در این زمان، این قلعه با وجود شهرت بد، به دلیل چشم‌اندازهای زیبا خانه و اقامت‌گاه ویژه و برگزیده‌ی ملکه‌ی رومانی (ماری) شد.

از آن پس، این قلعه خانه‌ای موروثی در خانواده‌ی پادشاهی رومانی گردید. پس از ملکه‌ ماری، دختر او شاه‌زاده النا نیز در این قلعه زندگی می‌کرد تا این‌که با روی کار آمدن رژیم کمونیستی در سال 1948 میلادی، خانواده‌ی سلطنتی از این قلعه اخراج شدند. سال 2005 و پس از فروپاشی کمونیسم در این کشور، دولت رومانی قانونی تصویب کرد که براساس آن، این قلعه - که به‌صورت غیرقانونی تصرف شده بود - به صاحب اصلی آن، وارث شاه‌زاده النا بازگردانده شود. آخرین بازمانده‌ی دراکولا «کنت ماروین دراکولا» در سال ۲۰۰۵ در اسپانیا درگذشت. چون او مجرد بود و فرزند و خویشاوندی نداشت، زمین‌های بسیار وسیع و اموالش را دولت رومانی تصرف کرد.

این قلعه در حال حاضر، موزه‌ای برای بازدید گردشگران شده که یادآور داستان‌های ترسناک دراکولا و خون‌آشام‌های همکار وی است.

 

کتاب دراکولا چگونه نوشته شد؟

«آرمینیوس وامبری» شرق‌شناس مجارستانی در سال ۱۸۹۰ در لندن با «برام استوکر» نویسنده‌ی ایرلندی آشنا شد و او را با افسانه‌هایی درباره‌ی شاه‌زاده‌ی اهل رومانی «ولاد سوم دراکولا» آشنا کرد. این امر زمینه‌ی نوشتن کتاب داستان دراکولا به قلم برام استوکر شد که در سال ۱۸۹۷ انتشار یافت.

کتاب دراکولا، قادر است موجی از وحشت در خواننده ایجاد کند. این داستان سیاه عصر گوتیک که با قدرت تخیل درخشان نویسنده‌ آراسته شده، اثری هنری ا‌ست که بر زمین گذاشتن آن مشکل است.

برام استوکر در نگارش این کتاب، دراکولا را ضدقهرمانی جذاب کرده که مخاطب را پس نزده و تا به آخر با خود همراه می‌کند.

این کتاب را «جمشید اسکندانی» به فارسی ترجمه و در سال ۱۳۷۶ منتشر کرده است.

 

دراکولا در سینما

ساخت فیلم دراکولا به همان کتاب  نوشته‌ی برام استوکر ایرلندی‌تبار باز میگردد. خون‌آشام بودن، مهم‌ترین وجه شخصیت فیلم دراکولاست که سینماگران به بهترین شکل از آن بهره گرفته و ترس را به جان مخاطبان خود می‌اندازند.

سینمای صامت برای نخستین بار از این شخصیت بهره گرفت که با موفقیت خوبی روبه‌رو شد و پس از آن در دوران سینمای ناطق، سری فیلم‌هایی با محوریت شخصیت دراکولا با گریم‌هایی اغراق‌آمیز ساخته شد.

بعضی از فیلم‌های دراکولایی بعضاً دست‌مایه‌ی هجو نیز قرار گرفته‌اند که بهترین آن‌ها دراکولای «رومن پولانسکی» با بازی خود او و همسرش «شارون تیت» است.

سال‌های ابتدایی دهه‌ی نود میلادی را باید دوران شکوفایی فیلم‌های دراکولایی دانست.

در سال‌های اخیر، سینمای وحشت به سمت و سوی دیگری رفته و دیگر کم‌تر به خون‌آشام کلاسیک خود توجه نشان می‌دهند؛ اما هرگز نمی‌توان شخصیت محبوب و پول‌ساز دراکولا را از این گونه‌ی سینمایی جدا کرد.

 

CAPTCHA Image