با گذشتگان قدم بزنیم


شادی شاه

شاه سه لغت فرانسه از من پرسیدند. همه را گفتم. بعد عرض کردم: «من هفتادهزار لغت فرانسه می‌دانم!»

شاه هم برای این‌که مرا خجل کنند، لغت غیرمصطلح «گوش‌ ماهی زنده» را از من سؤال کردند. من ندانستم. به قدری مشعوف شدند که اگر خبر فتح خوارزم و بخارا را به او می‌دادند، این‌قدر شعف بر وجود مبارک دست نمی‌داد.

 (از مجموعه خاطرات اعتمادالسلطنه)

 

ای صــاحب مســئله! تـو بشنو از مـا

تحقیق بـدان کـه لامکان است خـدا

خواهی که تو را کشف شود این معنی

جــان در تن تو، بگو کجـــا دارد جا؟

(شیخ بهایی)

 

مرد پرخور

شخصی را گویند که شبی ده من طعام خوردی و تا صبح نخفتی و ختم قرآن کردی. صاحب‌دلی بشنید و گفت: «اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی، فاضل‌تر از این بودی

(گلستان سعدی)

 

انسان دانا

بزرگمهر را پرسیدند: «آیا باشد که دل‌های دانا را مال، دگرگون کند؟»

گفت: «آن که دلش با مال دگرگون شود دانا نباشد.»

(غزالی؛ نصیحةالملوک)

 

حاضرجوابی

درویشی به خانه‌ی بخیلی رفت و از او چیزی خواست. بخیل از درون خانه آواز داد که: «درویش! فردا بیا که جمعی دوستان را مهمان خواهم کرد؛ تو را هم غذایی کامل دهم.» درویش گفت: «امروز آن‌قدر نان بده که تا فردا زنده بمانم، فردا نیز خواهم آمد.»

(فخرالدین علی‌صفی؛ لطائف‌الطوائف)

 

 خواب خوش

شخصی در خواب دید که توان‌گری مبلغی پول به او می‌دهد و او تقاضای بیش‌تر از آن را می‌کرد. در همین گیرودار از خواب بیدار شد و چون دید وجهی در کار نیست، چشم‌های خود را بر هم نهاده و گفت: «جهنم، هر چه‌قدر دوست داری بده!»

(دهخدا؛ امثال و حکم)

 

بلندهمتی

نادرشاه افشار با سیدهاشم خارکن، روحانی مقیم نجف دیدار کرد و گفت: «شما واقعاً همت کرده‌اید که از دنیا گذشته‌اید!»

سیدهاشم گفت: «برعکس، شما همت کرده‌اید که از آخرت گذشته‌اید.»

(محمدابراهیم باستانی‌پاریزی)

 

آش حیوانات

بهلول را گفتند: «آیا در آش یونجه هم می‌ریزند؟»

بهلول گفت: «آری، اگر برای قاطر باشد.»

(ابوسعد منصور؛ نثرالدّر)

 

CAPTCHA Image