نثر ادبی/ من به بهار فکر می‌کنم


الهه بزاز – خرم‌آباد

چه رنگ‌هایی می‌بینم

به جز بهشت

زمستان روی دریاچه ایستاده است با دست‌های سفید و پاهای یخ‌زده

می‌رود دنبال گوزن‌های پیر

می‌نشیند روی درختان خسته در خواب

زمستان و...

و من به بهار فکر می‌کنم

که با دستانی پر از شکوفه می‌آید

روی درختان چنار می‌نشیند

و به آسمان آبی بی‌دروغ نگاه می‌کند

بهار می‌آید

و شکوفه در دست‌هایم می‌گذارد

شکوفه‌ی صورتی زیبا

شکوفه‌هایی ساده و بی‌فریب

و دانه‌هایی برف

مثل شکوفه‌هایی سفید

از چشمان زمستان می‌بارند

یادداشت:

تشخیص یا جاندارپنداری از عناصر زیبای شعری است که استفاده‌ی درست از آن می‌تواند شعر را غنی کند. شاعر در این شعر تصویرسازی زیبایی از زمستان را به ما نشان می‌دهد و زمستان را کسی می‌بیند که روی یخ ایستاده است. امیدوارم دوستان نوجوان با استفاده از این عنصر بتوانند تصویرهای زیبایی خلق کنند.

 

CAPTCHA Image