از ردّ پا که رفته
تا پیش پای ساحل
یک جفت کفش مانده
بر ماسههای ساحل
*
یادت میآید گفته بودم:
«ای کاش مهمان تو باشم»
پس میزبانم باش، ای گل!
تا خاک گلدان تو باشم
*
در قاب، بیصدایی
من میروم بخوابم
شاید صدایت آمد
پیچید توی خوابم
*
عصا میزنی توی کوچه
قلم میزنی توی دفتر
به دنبال یک راه تازه
به دنبال یک راه بهتر
*
در ویترین، عروسک
هر چند شادِ شاد است
بیخواستگار مانده
مهریهاش زیاد است
*
کارم فروش شعر است
یعنی مغازه دارم
توی مغازه، تنها
اشعار تازه دارم
*
بومادران گلی
مانند دختر است
بوی خوشش همه
از بوی مادر است
*
یکباره به بالا رفت
افتاد به یکباره
این فلسفه، یک عمر است
در منطق فواره
*
رفتیم بالا دوغ نبود
آمدیم پایین ماست نبود
قصهی تو دروغ بود
یا آدرست راست نبود؟
*
گورخری لاف میزد
پیش روبرتو کارلوس
میگفت که: «قبلاً بودم
توی تیم یوونتوس»
*
لواشکها کتابند
کتاب سرگذشتاند
کتاب میوههایی
که از آتش گذشتند
*
دفتر هندوانه شد
مشق تمیز و بیغلط
رنگ سیاه و قرمزش
نقطه به نقطه، خط به خط
ارسال نظر در مورد این مقاله