با خیال زندگانی، زندگانی می‌کنم

نویسنده


نگاهی به زندگی و شعر امیری فیروزکوهی

سیدکریم امیری فیروزکوهی، متخلص به امیر، در سال 1289 شمسی در دهکده‌ی فرح‌آباد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدارس تهران به پایان برد و بعد از 20 سالگی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و ادبیات عرب، منطق، کلام، حکمت، فقه و اصول را فراگرفت. پس از مدتی به تحصیل موسیقی علمی روی آورد. امیری در جوانی به خدمت اداره‌ی ثبت اسناد درآمد. او با بسیاری از انجمن‌های ادبی مانند: انجمن ادبی ایران، انجمن ادبی فرهنگستان و انجمن ادبی حکیم نظامی همکاری داشت. سیدکریم امیری فیروزکوهی، در سن 75 سالگی در نوزدهم مهر سال 1363 در تهران درگذشت.

شاعری امیرزاده!

سیدکریم امیری فیروزکوهی، فرزند سیدمصطفی قلی منتظم‌الدوله بود. جد اعلای وی نیز، امیر محمدحسین‌خان ارجمندی سردار از جمله فاتحین هرات است که آثار او در مازندران و فیروزکوه معروف است. از جمله اولین دبستان خیریه‌ی ایتام در تهران که به دبستان فیروزکوهی مشهور است، از آثار عموی او میرسیدکریم‌خان سردار مکرم فیروزجنگ است که بسیاری از مردان علم و سیاست در این دبستان تربیت یافته و جمع کثیری از موقوفات آن بهره‌مند شدند.(1) پدر امیری فردی اروپا دیده‌ و آشنا به تمدن جدید بود. او به سمت سرداری در خدمت دولت اشتغال داشت. وی در 7 سالگی پدر را که مردی نیکنام و نیکوکار و از رجال بنام عهد قاجار بود از دست داد.(2)

امیرِ ادب

امیری، تحصیلات ابتدایی را در مدارس تهران مانند: سیروس، ثروت، سلطانی، آلیانس و کالج آمریکایی آغاز کرد. بعد از 20 سالگی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و ادبیات عرب، منطق، کلام، حکمت، فقه و اصول را در محضر اساتیدی مانند آقاشیخ عبدالنبی کجوری، آقاسیدحسین مجتهد کاشانی، سیدکاظم عصار، میرزاخلیل کمره‌ای و سیدمحمود امام‌جمعه فراگرفت. امیری فیروزکوهی پس از مدتی به تحصیل موسیقی علمی روی آورد.(3)

در جوانی از سوی دوستش مرحوم رهی معیری از کتابخانه‌ی شاهزاده فرهادمیرزا معتمدالدوله، ‌شاهزاده‌ی باسواد دوره‌ی قاجار، ‌دو نسخه از دیوان صائب را خریدند، مطالعه کردند و بدین گونه به صائب تبریزی انس گرفتند.(4) در این سال‌ها علاقه‌ی امیری به ادبیات فارسی و شعر بیش‌تر نمایان شد. او به همراه چند نفر و با مشارکت وحید دستگردی در انجمن حکیم نظامی، به تصحیح و شرح «خمسه‌ی نظامی» پرداخت.(5)

سیدکریم امیری فیروزکوهی از سال 1350 در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران دو واحد درس برای دوره‌ی لیسانس تدریس می‌کرد. از جمله‌ی دیگر فعالیت‌های او نوشتن مقدمه بر دیوان صائب تبریزی بود که این امر را به خواسته‌ی آثار و مفاخر فرهنگی نوشته است. رهی معیری،‌ گلچین،‌ همدانی،‌ بیضایی و جلال‌الدین همایی از جمله دوستان امیری فیروزکوهی بودند.(6)

امیری به نام «امیر» تخلص می‌کرد. او از شاعران غزل‌سرای بنام معاصر است که به فارسی و عربی شعر می‌سرود. وی از احیاکنندگان «سبک هندی» در دوره‌ی معاصر است. او ارادت ویژه‌ای به صائب تبریزی داشت. دشمنان او می‌گفتند که امیری صائب را قبول دارد و نسبت به شاعران دیگر بی‌اعتنا است، اما چنین نبود.(7)

سرانجام سیدکریم امیری فیروزکوهی، در سن 75 سالگی در نوزدهم مهر سال 1363 در تهران درگذشت و در حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.(8)

چهره‌ی متفاوت «امیر»

بسیاری امیری فیروزکوهی را تنها یک شاعر و ادیب توانا می‌دانند که هیچ علاقه‌ای به شعر نو نداشت و برای شعر کلاسیک و شاعران آن بیش از شاعران نوگرا احترام قائل بود. با این حال او نسبت به حوادثی که در جهان و پیرامونش اتفاق می‌افتاد، بی‌اعتنا نبود و برخلاف سلیقه‌ی کهن شعری‌اش بسیار نواندیش بود.

 او قصیده‌ی ۴۸ بیتی درباره‌ی فرود آمدن سفینه‌ی آمریکایی بر کره‌ی ماه سرود با این مطلع:

بینید که راز فلک از پرده درآمد                

وان پرده‌نشین فلکی، پرده درآمد

قصیده‌ی «نشید شادی» را در تحسین از ابراز شهامت و فداکاری بانویی فلسطینی در ۵۳ بیت سرود با مطلع:

آن‌جا غزاله‌ای بین خورشید در حبالش

بام زمین مجالش، شیر غرین غزالش

قصیده‌ی ۳۸ بیتی «ای وطن» را به مناسبت فتح خرمشهر به دست رزمندگان ایرانی در سال ۱۳۶۱ سرود:

ای وطن ای مفخر من لطف حقّت یار باد

لطف حقّت یار و دشمن خوار و خواری عار باد

او قصیده‌ی ۴۷ بیتی درباره‌ی جنگ رمضان ۱۹۷۳ میلادی میان مصر و اسرائیل با مطلع زیر دارد:

ای مسلمانان شما را فتح و نصرت یار باد

فتح و نصرت یارتان در صلح و در پیکار باد

قصیده‌ی «قمر من» را در همان سالی که برای اولین بار قمر مصنوعی به آسمان فرستاده شد، خطاب به همسر گرامی و شریک محبوب و وفادار زندگی‌اش سروده و ضمناً در آن وصف جالبی از دختر دانشمندش امیربانو فرموده با مطلع:

ای همسر من، ای زن عِلوی گهر من

ای زنده به جان و سر تو، جان و سر من

«امیر» قصیده‌ی طنزی در وصف مرحوم حاج سیدمحمدعلی دریاباری؛ لَلِه و ملازم همیشگی خود، که گاه گاه (به نحو استمرار!) از فیروزکوه به تهران می‌آمد و در خانه‌ی امیر می‌ماند؛ سروده که در نوع خود ممتاز است. این حاج سیدمحمدعلی دریاباری با همه‌ی سن زیادش، صورتی شاداب و قیافه‌ای پرابهت با محاسنی انبوه که همواره به مدد حنا قرمز خیلی خوش‌رنگی می‌کرد، داشت و لباس روحانی می‌پوشید و بر انگشتان هر دو دست انگشترهای متعددی کرده و شال سبزی بر کمر می‌بست و با آن که می‌دانست آنچه را می‌گوید بر یخ می‌نویسد و کسی آن را نمی‌پذیرد، بی‌هیچ پروایی بر«آقا» و اهل خانه می‌فرمود! قصیده‌ی امیر در وصف او به راستی شاهکاری در هزل و مطایبه است با مطلع:

پیرانه‌سر از آتش سنین              

دارم سَقَری سخت آتشین!

امیری فیروزکوهی در نگاه دیگران

آیت‌الله خامنه‌ای در سال‌های جوانی به انجمن ادبی فردوسی پیوست که عده‌ی‌شان هرچند اندک بود، تبحرشان در نقد و حلاجی شعر بی‌مانند بود. جلسه‌های انجمن در هفته یک شب و در منزل عبدالعلی نگارنده، برگزار می‌شد. شاعران این انجمن عمدتاً مسحور صائب تبریزی بودند و اشعار شاعران مکتب عراقی- سبک رایج روزگار- برای‌شان حلاوتی نداشت. ایشان نیز تحت‌ تأثیر مضمون‌پردازی‌ها و نازک‌اندیشی‌های سبک هندی قرار گرفت و از آن حظ بیش‌تری برد. همین شیفتگی موجب شد، امیری فیروزکوهی، بزرگ‌ترین شاعر این سبک در ایران را در تهران، پیدا کند و دوستی دیرپایی بین‌شان صورت یابد. امیری فیروزکوهی همیشه از هوش آیت‌الله خامنه‌ای در دریافت پیچیدگی و ظرایف و طرائف شعر- خاصه شعر سبک هندی - با تحسین توأم با حیرت یاد می‌کرد و بارها به غلامرضا قدسی گفته بود: «ایشان بزرگ‌ترین شعرشناس ایران است.»

مقام معظم رهبری در جلسه‌ای با شاعران جوان با اشاره به بزرگی امیری از ناشناخته بودن او در میان شاعران جوان این‌گونه یاد کردند: «یک شاعرى مثل مرحوم امیرى فیروزکوهى که حقاً در قله‌ى غزل زمان خودش قرار داشت، بیش‌ترین تجلى و نمایشى که از او می‌شد مشاهده کرد، در یک جلسه‌ى خصوصى بود که در گوشه‌ى انزواى خودش، چهار تا، پنج تا دوست و رفیقش باشند و او غزل خودش را بخواند.»

استاد دکتر احمد مهدوی‌دامغانی که تا پایان عمر امیری فیروزکوهی همراه و دوست نزدیک او بود در مقاله‌ای که به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت امیری فیروزکوهی نوشت او را این‌طور توصیف کرد:

«بزرگان شعر و ادب پارسی معاصر، امیر را در قصیده‌سرایی تالی(9) حکیم خاقانی و در غزل‌سرایی ثانی صائب شمرده و شناخته‌اند و این شهادت و اظهارنظر خود را در طی قصاید و قطعات و غرلیات و مثنویات و یا مکاتباتی به «امیر» تقدیم داشته‌اند که امیر بعضی از آن را ضمن «اخوانیات» یا «جوابیاتی» پاسخ فرموده‌ است.»

سیدعلی موسوی‌گرمارودی شاعر و منتقد ادبی، در ارزیابی ادبیات معاصر گفت: «استاد بزرگوار ما امیری فیروزکوهی می‌گفت، رهی معیری زمانی که یک غزلی می‌سرود، 6 ماه روی آن کار می‌کرد، یک غزل 7 بیتی را حسابی صیقل می‌داد، کلمه‌ها را جابه‌جا و  کلمه‌های بهتر را پیدا می‌کرد، تا در نهایت غزل را به اتمام می‌رساند. شاعران جوان معاصر نیز باید از اساتید زبان و ادب فارسی الگو بگیرند.»

شاعران و اندیشمندان بسیاری در سوگ او سرودند از جمله دکتر سیدعلی‌محمد سجادی، سهیل محمودی، مهرداد اوستا، محمد ابراهیم گودرزی«شاهد».... که از آن میان به دو بیت از صفا لاهوتی اکتفا می‌کنم:

دامان شفق به داغ او گلگون شد

پیمانه‌ی لاله از غمش پرخون شد

در سوگ «امیری» دل ارباب ادب

خون گشت وز دیده‌ی سخن بیرون شد

شعری از امیری فیروزکوهی:

زندگی با یاد ایام جوانی می‌کنم

با خیال زندگانی، زندگانی می‌کنم

گرچه از روز ازل با مرگ پیمان بسته‌ام

باز هم از سست‌عهدی سخت‌جانی می‌کنم

پیش از این از ذوق هستی بود برجا ماندنم

وین زمان از بیم مردن زندگانی می‌کنم

بر لب من خنده از عهد جوانی مانده است

من به یاد شادمانی، شادمانی می‌کنم

من که هرگز ناگهان، آهنگ رفتارم نبود

از جهان آهنگ رفتن ناگهانی می‌کنم

خنده‌ی مهری ندیدم از کسی بر روی خویش

من که با نامهربان هم مهربانی می‌کنم

دل ز غم چون اختران آسمان لرزد مرا

هر زمان یاد از قضای آسمانی می‌کنم

بهر مشتی استخوان کآخر سزاوار سگی است

روز و شب چون سگ به زحمت پاسبانی می‌کنم

گر چه رنج عمر و عیش این جهانم می‌کشد

آرزوی عمر و عیش آن جهانی می‌کنم

روز پیری هم گناهی دیگر از یاد گناه

در نهانگاه خیال خود، نهانی می‌کنم

آرزوها تا به عمر جاودان پاینده‌اند

گر کنم کاری، به عمر جاودانی می‌کنم

من که بودم از سبک‌روحی عنان‌دار نسیم

این زمان بر خاطر خود هم گرانی می‌کنم

زندگی با محنت بی‌عشقی و پیری«امیر»

من به حکم عادت از عهد جوانی می‌کنم

1. سخنوران نامی معاصر ایران، تألیف: سیدمحمدباقر برقعی، قم، انتشارات خرم، ص368.

2. گوهر، شماره‌ی2، اسفند1351.

3. مشاهیر ادب معاصر ایران، گردآورنده: علی میرانصاری، دفتر اول، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ص469.

4. امیربانو کریمی، صائب و پدرم امیری فیروزکوهی، ‌فصل‌نامه‌ی فرهنگ اصفهان، آبان 1381، ص17.

5. مشاهیر ادب معاصر ایران، گردآورنده: علی میرانصاری، دفتر اول، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ص469.

6. امیربانو کریمی، صائب و پدرم امیری فیروزکوهی، ‌فصل‌نامه‌ی

فرهنگ اصفهان، آبان1381، ص17.

7. همان، ص18.

8. مشاهیر ادب معاصر ایران، گردآورنده: علی میرانصاری، دفتر اول، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ص 469.

9. تالی: پیرو.

 

CAPTCHA Image